moshaverrkhob moshaverrkhob
|
افرادي كه با بحرانهاي ميانسالي مواجه هستند، به نظر مي رسد كه با چالش هاي مربوط به مرگ و مير خودشان مواجه هستند . در اواسط دوران ميانسالي، برخي از مسوليت هاي خودشان را انجام نمي دهند و به سرگرمي خودشان مي پردازند. به همين دليل است كه عبارت “بحران ميانسالي” در اغلب موارد باعث مي شود كه افراد تمايل بيشتري به ديدن عكس هاي خانم ها و ماشين هاي ورزشي داشته باشند. فرض بر اين است كه مسن شدن منجر به احسال افسردگي، پشيماني و اضطراب مي شود. همچنين بحران ميانسالي يك مرحله اي مي باشد كه به افراد اجازه مي دهد تا بار ديگر احساس جواني بكنند، چرا كه آنها با اين چالش كه نيمي از عمر آنها تمام شده است، مواجه مي شوند. ولي ناراحتي هاي عاطفي كه برخي از افراد در دوران ميانسالي تجربه مي كنند، منجر به ايجاد تغييرات عمده اي در سبك زندگي نمي شود كه شامل تمايل به جوان شدن مجدد باشد. در واقعيت، بحران ميانسالي مي تواند به يك مورد كاملا مثبتي تبديل مي شود. آيا بحرانهاي ميانسالي در واقعيت وجود دارند؟ در واقع برخي از محققين بر اين عقيده هستند كه مفهوم بحران ميانسالي يك ساختار اجتماعي است و اين عقيده وجود ندارد كه فرد حتما در دهه پنجم زندگي خودش با مشكلاتي مواجه شود و از كار افتادگي را تجربه كند. در يك ارزيابي ملي صورت گرفته در مورد ميانسالي در ايالات متحده، يك راي گيري صورت گرفت تا مشخص كند كه چه تعدادي از افراد بحران ميانسالي را تجربه مي كنند. در حدود ۲۶ درصد از شركت كنندگان گزارش كردند كه آنها با بحران ميانسالي مواجه هستند. با اين وجود، بيشتر شركت كنندگان گزارش كردند كه بحران ميان سالي آنها قبل از سن ۴۰ سالگي يا بعد از سن ۵۰ سالگي صورت گرفته است. به همين دليل اين سوال ايجاد شده است كه آيا بحران مورد نظر، به صورت واقعي مربوط به ميانسالي مي باشد، چرا كه در حالت معمولي سن ۴۵ سالگي به عنوان سن ميانسالي در نظر گرفته مي شود. از هر چهار نفري كه گفته بودند يك بحران ميانسالي دارند، يك نفرشان بيان كردند كه ميزان گستردگي بحران نسبت به سن آنها زياد بوده است. فاكتورهايي كه منجر به تقويت بحران مي شوند شامل تغييرات زندگي مي باشند كه مواردي از قبيل طلاق، از دست دادن شغل، از دست دادن شخص دوست داشتني يا جابجايي را شامل مي شود. تست جنسي ، مركز مشاوره ايران ، مركز روانشناسي ايران، مشاوره شغلي آنلاين، مركز مشاوره خانواده ، نوروفيدبك چيست ، تست تفاهم زن و شوهر علائم مربوط به بحران عاطفي معمولا محققان نسبت به مواردي كه بحران ميانسالي را تشكيل مي دهند، مخالفت دارند. بيشتر تحقيقات صورت گرفته بر اساس پاسخهاي افراد نسبت به سوالات مربوط به تجربه كردن بحران ميانسالي مي باشد. البته، موردي كه يك شخص به عنوان بحران ميانسالي در نظر مي گيرد، ممكن است كه با مورد بيان شده توسط فرد ديگر يكسان نباشد. در حالي كه معمولا ترس از مرگ يا تمايل به دوباره جوان شدن به عنوان بحران ميانسالي تعريف مي شود. ولي عواطفي كه در طول بحران ميانسالي تجربه مي شوند، نسبت به ناراحتي كه يك فرد مي تواند در طول يك بحران معمولي زندگي تجربه كند، تفاوت چنداني ندارد. انجمن روانشناسان آمريكا بيان كرده است كه يك بحران عاطفي عبارت از “يك تغيير مشخص و ناگهاني در رفتار” مي باشد كه براي ساير افراد هم مشهود است. مثال هاي مربوط به تغييرات رفتاري عبارتند از: بي توجهي نسبت به بهداشت شخصي برخي از افراد مجبور مي شوند كه در طول دوره ميانسالي از والدين مسن خودشان نگهداري كنند. برخي از آنها به نگهدارنده خانه خالي تبديل مي شوند – يا ممكن است كه آنها اين احساس را داشته باشند كه نوجوانان آنها يك رشد بسيار سريعي دارند. در مورد ساير افراد، سن ميانسالي مي تواند عبارت از زمان و دوره حسرت و پشيماني باشد. برخي از افراد نسبت به عدم انتخاب يك مسير شغلي متفاوت يا ايجاد نكردن زندگي رويايي خودشان، دچار حسرت و پشيماني مي شوند. علاوه بر اين، فرآيند مسن شدن در اين دوره زماني مشخص تر مي شود. برخي از افراد در اين دوره دچار بيماري مي شوند، در حالي كه ساير افراد متوجه كاهش توانايي هاي فيزيكي خودشان مي شوند. براي برخي از افراد، ميانسالي مي تواند يك سن مربوط به يك تفكر و تامل گسترده باشد. آنها ممكن است كه سالهاي گذشته خودشان را بررسي كنند و اين سوال را بپرسد كه در صورتي كه آنها يك مسير متفاوتي براي زندگي شان انتخاب مي كردند، چه اتفاقي ممكن بود براي آنها صورت بگيرد. ممكن است ساير افراد بيشتر در مورد روزهاي شاد زندگي خودشان تفكر كنند. براي افرادي كه متمايل به هدف هستند، ميزان تفكر كم مي باشد و ميزان اقدام بيشتر است. اين افراد به جاي بررسي كردن گذشته خودشان، تلاش مي كنند كه در مرحله دوم زندگي خودشان به اهداف بزرگتري دست پيدا كنند. كاهش خوشحالي در دوره ميانسالي ميزان خوشحالي در اوايل دوران نوجواني به صورت تدريجي كاهش پيدا مي كند و اين روند تا دهه پنجم زندگي فرد ادامه پيدا مي كند. در افرادي كه در دهه ششم زندگي خودشان هستند، ميزان اين خوشحالي بار ديگر شروع به افزايش مي كند. اطلاعات به دست آمده از نيم ميليون آمريكايي و اروپايي، وجود داشتن اين روند را تاييد كرده است. افراد در دوران دهه هفتم زندگي خودشان، شادترين دوره زندگي شان را تجربه مي كنند، ولي افراد در دهه پنجم زندگي خودشان، پايين ترين سطح خوشحالي ممكن در طول زندگي شان را تجربه مي كنند. با اين وجود، به نظر مي رسد كه منحني U شكل در سطح جهاني مصداق نداشته باشد. اين منحني بيشتر در كشورهاي داراي درآمد بالا مصداق دارد. يك كاهش تدريجي در خوشحالي مي تواند دليل تنفر افراد از يك بحران ميانسالي را توضيح بدهد – كه مربوط به كاهش ميزان خوشحالي آنها مي باشد. هرچند كه اطلاعات به دست آمده افزايش خوشحالي را در مراحل بعدي زندگي نشان مي دهند، ولي يك عقيده فراگير در بين افراد بيانگر اين است كه ميزان خوشحالي با افزايش سن كاهش مي يابد. بنابراين برخي از افراد ممكن است اين تفكر را داشته باشند كه در اواسط دهه پنجم زندگي (۴۵ سالگي)، زندگي آنها به تدريج در شرايط وخيم تري قرار مي گيرد و اين امر منجر به تشديد بحران ميانسالي شود. بحرانهاي ميانسالي در برابر افسردگي بر اساس گزارش مراكز كنترل و پيشگيري بيماري، زنان ۴۰ تا ۵۹ ساله در ايالات متحده، بالاترين نرخ افسردگي (۱۲٫۳) را در بين گروه هاي سني و جنسيتي دارند. نرخ مرگ و مير در دوره ميانسالي در بالاترين سطح ممكن قرار دارد – به خصوص در بين مردان سفيد پوست. براي افراد موجود در دوره ۴۵ تا ۵۴ سالگي، احتمال خودكشي بيشتر از ساير گروه هاي سني مي باشد. آيا يك بحران ميانسالي منجر به افسردگي مي شود؟ آيا افسردگي منجر به يك بحران ميانسالي مي شود؟ يا اينكه افسردگي كه افراد در دوره ميانسالي تجربه مي كنند، به عنوان بحران ميانسالي مورد اشاره قرار مي گيرد؟ آيا يك بحران ميانسالي منجر به افزايش ريسك خودكشي مي شود؟ هيچ شخصي به طور قطع نمي تواند بگويد كه بحران ميانسالي، متفاوت از بحران سلامت رواني مي باشد كه در طول يك مرحله خاص از زندگي فرد صورت مي گيرد.
همچنين در حاليكه ما تمايل داريم آلزايمر و زوال عقل را به عنوان مواردي در نظر بگيريم كه تحت تاثير مسن بودن فرد قرار دارند، ولي براساس گزارشات دريافت شده از جامعه، ۵ درصد از موارد آلزايمر قبل از سن ۶۵ سالگي بروز مي كنند. منبع: مركز مشاوره و روانشناسي ايران-علائم بحران ميانسالي چه مواردي هستند؟ ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
در بخش اول، به توضيح مفهوم دلبستگي، انواع آن و اين مساله پرداختيم كه آيا سبك دلبستگي ناايمن قابل تغيير است يا خير. در اين بخش از مطلب شما را با بخشي از كاربردي ترين فنوني آشنا مي كنيم كه با آگاهي از آن ها، مي توانيد مانع از تاثير منفي سبك دلبستگي ناايمن بر روابط، شغل و ابعاد مختلف زندگي حال و آينده تان شويد. پيش از مطالعه اين مقاله، بخش اول مقاله را مطاله كنيد
بر اساس اين مدل، سبك دلبستگي هر فرد از دو بعد مستقل به نام “تصوير خود” و “تصوير ديگران” تشكيل شده است. هر دوي اين تصاوير مي توانند مثبت يا منفي باشند. اگر قصد داريد مدل دلبستگي خود را بر اساس اين مقياس كشف كنيد، لازم است به اين سوال پاسخ دهيد كه تصويري كه از خود و ديگران در ذهن داريد، مثبت است يا منفي؟ بر اساس اين مدل، كساني كه هم از خود و هم از ديگران تصويري مثبت در ذهن دارند، داراي “سبك ايمن” خواهند بود. تصوير مثبت از خود و تصوير منفي از ديگران، بيان كننده ي سبك دلبستگي ناايمن از نوع “اجتنابي و طرد كننده” است. اين در حالي است كه در حالت بر عكس، كساني كه تصوير منفي از خود و تصوير مثبتي از ديگران در ذهن دارند، سبك دلبستگي “آشفته” را به دوش مي كشند. در صورتي كه تصوير ذهني شما هم از خودتان و هم از ديگران منفي باشد، سبك دلبستگي شما از نوع “ترس آگين” خواهد بود. تكنيك هاي مهم تغيير سبك دلبستگي امروزه رويكدهاي جديد دلبستگي محور معتقدند اگرچه سبك دلبستگي هر فرد ريشه در كودكي دارد. اما مي توان از طريق تمرين هايي مانع از تاثير سبك دلبستگي ناايمن بر روابط بين فردي و عاشقانه ي افراد در حال و آينده شد. بر اساس اين شيوه اگر فرد دلبسته ي ناايمن، شيوه ي جديدي از رفتار را بياموزد مي تواند بر اساس گذشته عمل نكند . تصويري مثبت و قابل اعتماد از خود و ديگران را پرورش دهد كه منجر به كاهش تعارضات، بهبود ارتباطات بين فردي و سلامت روان خواهد شد. خودشفقت ورزي را تمرين كنيد اشتباه كردن را حق طبيعي هر انسان مي دانيد اما براي خود بسيار سخت گير و بي رحم ايد؟ تا چه اندازه با ديگران مهربان تر از خودتان هستيد؟ پژوهش هاي دلبستگي نشان مي دهند كه شفقت ورزي نسبت به خود يكي از مهم ترين متغيرهاي خنثي كننده ي تاثيرات منفي سبك هاي ناايمن است. به عبارت ديگر اگر سبك دلبستگي شما اضطرابي، اجتنابي، دو سو گرا و يا آشفته است، براي كاهش اثرات اين سبك بر زندگي حال و آينده، نياز به تمرين خودشفقت ورزي داريد. بنابراين سه گام اساسي در جهت يادگرفتن مهرباني و شفقت به خود را در ادامه ي متن به دقت مطالعه كنيد. گام اول: با خودتان مهربان باشيد و دست از قضاوت خود برداريد. آن ها در موقعيت اشتباه و استرس، دست به خودسرزنشي و تحقير خود مي زنند و از اين طريق به مشكلات دامن مي زنند. اگر قصد داريد به اصلاح سبك دلبستگي تان بپردازيد اولين گام، مهربان بودن با خودتان است. بجا قضاوت در برابر كاستي ها و ضعف هاي تان، ان ها را در آغوش بگيرد و بپذيريد. لازم است بدانيد كه تغيير دقيقا از جايي آغاز مي شود كه خودپذيري را آغاز مي كنيد. در اين حالت يك دلبسته ي اضطرابي، بجاي سرزنش خود . چسبيدن به طرف مقابلش، به خود حق ناقص بودن و اشتباه مي دهد و براي حل موثر مساله بدون تحقير و سرزنش دروني دست به كار مي شود.
وجه مشترك تمامي انسان ها اشتباه كردن است و باور به اينكه ” من نبايد اشتباه كنم”، به معناي آن است كه شما چيزي غير از انسان هستيد. دلبسته هاي اجتنابي غالبا از ورود به روابط دوري مي كنند و سعي دارند تا حد امكان متكي به خود باشند. اين افراد احساس تنهايي زيادي را تجربه مي كنند و به دليل غير قابل اعتماد برداشت كردن ديگران، اشتباهات شخصي خود را غيرقابل جبران و فاجعه آميز تلقي مي كنند. اين در حالي است كه اجتنابي ها نيز به عنوان انساني طبيعي حق اشتباه دارند و تا وقتي به خود فرصت اشتباه كردن را ندهد، جهان روز به روز تيره تر و غير قابل تحمل تر خواهد شد. اضطرابي ها نيز، ممكن است كوچك ترين اشتباه را مساوي با طرد شدن، از دست دادن رابطه اي مهم و يا بيكار شدن تلقي كنند و به همين دليل به خود حق اشتباه كردن ندهند. واقعيت آن است كه لازم است مجسمه ي ذهني خود بي عيب و نقص تان را بشكنيد و تصوير جديدي از خود بنا كنيد كه اشتباه كردن نيز جزيي از آن است. تست جنسي ، مركز مشاوره ايران ، مركز روانشناسي ايران، مشاوره شغلي آنلاين، مركز مشاوره خانواده ، نوروفيدبك چيست ، تست تفاهم زن و شوهر گام سوم: مشكلات را از چشم فرد سومي هوشيار ببينيد و مراقب غرق شدن ناآگاهانه باشيد. منبع: مركز مشاوره و روانشناسي ايران-كشف سبك دلبستگي، دريچه اي به زندگي واقعي (بخش دوم) ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
هوش عاطفي[۱]، كه در برخي مواقع به صورت EQ بيان مي شود، به توانايي شخص براي تشخيص، شناخت، مديريت و استدلال در رابطه با عواطف اشاره دارد. اين يك توانايي مهمي در ارتباطات ميان فردي است – يك موضوع روزي كه محدود به روانشناسي نمي باشد و در دنياي تجارت هم اهميت دارد. اين واژه براي اولين بار توسط روانشناسان و در دهه ۱۹۹۰ مصطح شد، ولي كاربردهاي آن سريعا در ساير حوزه ها، شامل تجارت، آموزش و فرهنگ رايج به سرعت گسترش يافت. روانشناساني به اسم هاي پيتر سالوي و جان دي. ماير[۲]، كه هر دو جزو محققان پيشرو در اين زمينه بودند، هوش عاطفي را به عنوان توانايي فرد براي تشخيص و شناخت عواطف در خودش و ساير افراد تعريف كردند. اين توانايي همچنين شامل بهره مندي از اين شناخت عواطف در تصميم گيري، حل مسائل و ارتباط برقرار كردن با ساير افراد مي باشد. در گذشته، عواطف و هوش به عنوان دو مورد متضاد در نظر گرفته مي شدند. با اين وجود، محققين حوزه روانشناسي عاطفي در سالهاي اخير به شناخت و تاثير اين مورد بيشتر علاقمند شده اند. اين حوزه فرآيندهاي شناختي و تعاملات عواطف و تاثير آنها بر روي نحوه تفكر افراد را مورد بررسي قرار مي دهد. همچنين اين حوزه نحوه تاثير عواطف و حالت هاي رواني، همانند خوشحالي، عصبانيت، ترس و ناراحتي را بر روي رفتار و تصميم گيري افراد بررسي مي كند. هوش عاطفي: عامل مهم براي موفقيت گولمن در كتاب مشهور خودش بيان مي كند كه هوش عاطفي مي تواند حداقل در حوزه پيشبيني موفقيت در زندگي داراي اهميت زيادي باشد. وي بيان كرده است كه شايستگي عاطفي همچنين مي تواند نقش مهمي را در محيط كاري ايفا كند. اين مفهوم به سرعت منجر به جلب توجه عموم افراد شد كه شامل مديران منابع انساني و رهبران تجارت هم بود. محققان بيان كردند كه هوش عاطفي بر روي نحوه تاثير تعاملات كارمندان با همكاران تاثير مي گذارد. همچنين فرض مي شود كه EQ در مديريت استرس و تضاد كاركنان و همچنين عملكرد كلي موجود در محيط كار تاثير گذار است. مطالعات صورت گرفته نشان داده اند كه كارمندان داراي نمرات بالاتر در سنجش هاي EQ، همچنين تمايل دارند تا در سنجش هاي مربوط به عملكرد ميان فردي، توانايي هاي رهبري و مديريت استرس، به عنوان افراد سطح بالا رتبه بندي شوند. ساير مطالعات صورت گرفته هوش عاطفي بالاتر را با رضايت شغلي و همچنين عملكردي كلي شغل مرتبط دانسته اند. گولمن بيان كرده است در حاليكه هوش مرسوم عبارت از كيفيت مربوط به موفقيت رهبري است، ولي اين مورد به تنهايي كافي نمي باشد. افرادي كه در كار خودشان موفق هستند، صرفا افراد باهوشي نيستند – همچنين آنها دارا هوش عاطفي بالايي هم مي باشند. ولي هوش عاطفي فقط مربوط به CEO ها و مديران ارشد نمي باشد. اين يك ويژگي است كه در هر سطحي از شغل فردي اهميت دارد، چه شما يك دانشجويي باشيد كه در دوره انترن هستيد يا يك كارمند ارشدي باشيد كه نقش رهبري را داريد. در صورتي كه شما بخواهيد در محيط كاري به موفقيت دست يابيد و به درجات بالايي در حرفه خود برسيد، هوش عاطفي براي موفقيت شما يك مورد مهمي خواهد بود. چرا هوش عاطفي در محيط كاري اهميت دارد بر اساس يكي از ارزيابي هاي صورت گرفته[۴] در مورد مديران استخدامي، در حدود ۷۵ درصد از پاسخ دهندگان بيان كردند كه آنها در استخدام كارمندان، EQ را به عنوان عامل مهمتري نسبت به IQ در نظر مي گيرند. برخي از دلايلي كه مربوط به اهميت هوش عاطفي در موفقيت كاري مي باشد، عبارتند از: هوش عاطفي مي تواند منجر به ايجاد تصميمات تجاري بهتري شود هر چند كه ممكن است برخي افراد به صورت طبيعي داراي مهارت هاي عاطفي باشند، ولي يك سري مواردي وجود دارند . هر شخصي براي افزايش توانايي خودش در شناخت و استدلال بر مبناي عواطف، مي تواند از آنها استفاده كند. در يك محيط كاري كه اغلب روابط و تصميمات تجاري صورت گرفته برمبناي شناخت ميان فردي، كار تيمي و ارتباط مي باشند، هوش عاطفي مي تواند مفيد باشد. [۱] Emotional Intelligence [۲] Peter Salovey and John D. Mayer [۳] Daniel Goleman’s book Emotional Intelligence: Why it can Matter More Than IQ [۴]https://www.careerbuilder.ca/share/aboutus/pressreleasesdetail.aspx?id=pr652&sd=8%2f18%2f2011&ed=8%2f18%2f2099 چگونه آسيب هاي بعد از طلاق را ترميم كنيم؟ آيا افراد فاقد اين توانايي مي توانند توانايي هاي خودشان را براي شناخت و مديريت عواطف بهبود دهند؟ عواملي از قبيل تربيت و شخصيت نقش مهمي را در ايجاد هوش عاطفي دارند، ولي هوش عاطفي يك مهارتي است كه مي تواند از طريق تمرين و تلاش بهبود يابد. يكي از مطالعات صورت گرفته در اين زمينه[۱] نشان داده است مشاركت كنندگاني كه در زمينه هاي شايستگي عاطفي كليدي آموزش مي بينند. نه تنها پيشرفت هاي پايداري در هوش عاطفي دارند، بلكه همچنين پيشرفت هايي را در بهزيستي فيزيكي و رواني ، روابط اجتماعي بهتر، سطوح پايين كورتيزول (هورمون استرس) تجربه مي كنند. بنابراين در صورتي كه شما علاقمند هستيد تا با استفاده از مهارت هاي هوش عاطفي، عملكرد خودتان را در محيط كاري بهبود بدهيد، برخي از نكات وجود دارند كه بايد آنها را رعايت بكنيد: خودآگاهي موجود در خودتان را افزايش بدهيد خودآگاهي شامل مطلع بودن نسبت به جنبه هاي مختلف خودتان مي باشد كه شامل عواطف و احساسات است. اين مورد يكي از جنبه هاي مبنايي هوش عاطفي مي باشد. شما به منظور تشخيص عواطف خودتان و شناخت عوامل اين احساسات، در مرحله اول نياز به خودآگاهي داريد. از نظر مركز مشاوره روش هاي مربوط به بهبود خودآگاهي عبارتند از: توجه كردن به احساس خودتان در لحظات مختلف روز. اين عواطف چه تاثيري بر روي نحوه پاسخ شما دارند؟
افرادي كه خودكنترلي بهتري دارند، توانايي بيشتري براي انطباق دادن خودشان با موقعيت هاي در حال تغيير دارند. آنها همه چيز را نشان نمي دهند، و منتظر پيدا كردن روش هاي مناسبي مي مانند تا عواطف خودشان را بيان كنند و بدون ارائه و در همان لحظه واكنش نشان نمي دهند. همچنين آنها نحوه تاثير اظهارات عاطفي خودشان بر روي ساير افراد را هم در نظر مي گيرند. روش هاي براي بهبود مهارت هاي خود كنترلي در محيط كاري: پيدا كردن تكنيك هايي براي برخورد با استرس مربوط به كار: پيدا كردن سرگرمي هاي خارج از محيط كار، يك نقطه شروع مناسبي مي باشد. منبع: مركز مشاوره و روانشناسي ايران-۵ روش براي داشتن هوش عاطفي بيشتر در محيط كاري ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
زماني كه شما در آستانه ي يك ارتباط عاطفي جديد و جدي قرار مگيريد، مشخص كردن مشكلات ارتباط كه به طور بالقوه ممكن است رخ دهند قدري سخت است. با اين حال، گاهي با ديدن يك يا دو مشكل و نشانه معمولا ما آن را ناديده مي گيريم اما هنوز اين به اين معني نيست كه شما مي بايست تمام مشكلات اوايل ارتباط را ناديده بگيريد چرا كه بسياري از از اين مشكلات با گذر زمان بدتر مي شوند. بنابراين، اگر شما چيزي را ميبينيد كه تقريبا يك مشكل به حساب مي آيد- ممكن است فرد مقابل شما كنترل گر باشد، يا هر دوي شما بر سر مسائل مالي بحث مي كنيد- نبايد اين مساله را براي هميشه ناديده بگيريد. هر چه اين مشكلات يا تفاوت ها زودتر نمود پيدا كنند به همان ميزان در طول زمان بدتر خواهند شد. شما مي تواند به فرد مقابلتان اين شك و ترديدتان در مورد رابطه را منتقل كنيد و ببينيد كه آيا در مورد اينها كاري مي كند يا نه. ممكن است آنها بتوانند رفتارهاي منفي را كنترل كنند. اما اگر جايي اين ناهمخواني ها از همان ابتدا وجود داشته باشند، احتمالا بهتر اين است كه اين ارتباط را ترك كنيد چرا كه قرار نيست اين موارد حل شوند يا بهتر شوند. در اينجا مواردي از اين مسائل هستند كه در طول زمان بدتر مي شوند: ۱٫ نبود كشش جنسي اما اين مساله وجود دارد كه گاهي حتي تمرين و تلاش هم جوابگو نخواهد شد. شروع هر ارتباطي، زماني كه يك زوج در مرحله ي ماه عسل قرار دارند، بايد اين موارد آزمون شوند و روي آ« كار شود. اگر اين جذابيت و كشش جنسي از همان ابتدا وجود ندارد، با گذر زمان معمولا بدتر مي شود. ۲٫ نداشتن هيچ نقطه اشتراكي اگر هيچ زمينه ي مشتركي نداريد، نهايتا به زندگي خواهيد رسيد كه هر يك از زوجين زندگي جداگانه اي خواهند داشت هرچند كه در يك خانه زندگي كنند. اگر شما فردي برون گرا هستيد و فرد مقابلتان يك درونگراست، يا مثلا اگر شما كوه نوردي دوست داريد و فرد مقابلتان اصلا از بيرون رفتن از خانه خوشش نمي آيد، چنين تفاوت هايي مي تواند رفته رفته شما دو نفر را از هم دلزده و خسته كند. ۳٫ يك شخصيت كنترل كننده و طلب كننده اين رفتارها نه تنها به مرور زمان ممكن است بدتر شوند بلكه همچنين ممكن است نشانه اي از يك شريك سوء استفاده گر و آزارگر باشد. و قاعدتا اينها نشانه هاي فردي است كه شما مي خواهيد از او فرار كنيد. ۴٫ عادات متفاوت از مسائل مالي اين مساله نيز به مرور ممكن است بدتر شود چرا كه يك جنبه ي مهم در زندگي روزمره است. يك رابطه را تنها به خاطر اينكه در مورد مسائل پولي استرس داريد به هم نزنيد. همچنين صرفا به خاطر مديريت مالي فرد مقابلتان به او احترام نگذاريد يا دوسش نداشته باشيد بلكه به جاي اين كارها قبل از اينكه موضوع از كنترلتان خارج شود، راجع به آن صحبت كنبد و تعامل داشته باشيد تا ديدگاههاي همديگر را بر سر اين مساله بدانيد. چگونه آسيب هاي بعد از طلاق را ترميم كنيم؟ زماني كه در برخورد با مسائل ناشي از گذشته فكر مي كنيد كه همان فرد سابق نيستيد و ديدتان عوض شده و يا موقعيت تغيير كرده است. بهتر است در همان ابتدا با خودتان توافقي داشته باشيد راجع به اينكه صحبت راجع به چه مسائلي مشكلي ندارد و چه چيزهايي نبايد مورد صحبت قرار بگيرند؟ و اينكه دفعه ي بعد كه اين مساله رخ داد چگونه بايد با آن برخورد كنم و چه برنامه اي داشته باشم. ۶٫ مسائل مرتبط با حد و مرزها اين مرزها هم براي شما و هم براي فرد مقبالتان صدق مي كنند. هرچند همه ي ما مي خواهيم ديگري را عاشقانه دوست داشته باشيم . مهم نيس چه پيش آيد، با اين حال لازم است كه ما اول خودمان را دوست داشته باشيم و مرزهاي سالم و استانداردهايي مشخصي را تعيين كنيم و بهترين كار اين است. يكبار كه شما اين كار را انجام دهيد (و فرد مقابلتان همان كار را انجام دهد) يك ارتباط سالم تر و موفق تر خواهيد داشت. نداشتن حد و مرزهاي مشخص در طرفين به مرور زمان بدتر شده و باعث ايجاد خشم از همديگر خواهد شد. ۷٫ عدم توانايايي براي برقراري ارتباط اگر هر دوي شما نمي توانيد به شيوه اي سالم دعوا كنيد يا در مورد مشكلات به توافق برسيد، به نظر مي رسد احتمال شكست اين رابطه زياد است. ۸٫ بي احترامي و روراست نبودن اگر متوجه چشم چراني يا اعمال و كلماتي از او شديد كه زشت و زننده است و باعث مي شود كه شما با خود بگوييد اين درست نيست، دقت بيشتري به ارتباط و آينده ي خود به خرج دهيد. به احتمال قوي اصلا اين فرد ارزش صداقت و روراستي را ندارد و اين مي تواند منجر به صدمات و ناراحتي هاي بسيار در طول زندگي شود.
عدم وفاداري معمولا عمده ترين عاملي است كه يك ارتباط را بهم مي زند و نشان دهنده ي مشكلات عديده اي است. نه تنها خيانت به خودي خود مشكل بزرگي است بلكه همچنين ريشه در مسائل و مشكلات عميق تري مانند هر گونه عدم اعتماد و احترام دارد. و اين چيزي نيست كه شما بخواهيد با آن دست و پنجه نرم كنيد. ۱۰٫ راز و رمزهاي مالي و اين اطمينان را حاصل كنيد كه تمام اين اطلاعات را در قرار اول بروز نمي دهيد. اما اين به اين معني نيست كه شما براي هميشه رازهاي خود را پنهان كنيد به خصوص اينكه بهرحال اين رازها روزي مشخص خواهند شد. منبع: مركز مشاوره و روانشناسي ايران-مشكلات اوايل ارتباط كه به مرور زمان بدتر خواهند شد ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
آيا از خستگي زيادتر زمان بيدار شدن نسبت به خستگي زمان به تخت خواب رفتن خسته شده ايد؟ آيا داشتن خواب شب خوب براي شما جذاب تر از نصف روياهاي يادآوري شده مي باشد؟ در صورتي كه شما در هنگام خواب رفتن لحظه هاي سختي داشته باشيد يا دير وقت به خواب رفته باشيد، علت اين كار انجام دادن يا ندادن يك سري از كارها مي باشد. در اينجا هشت دليل اصلي براي داشتن مشكلات خواب بيان شده است. كار در طول شب دماي بدن شما و ضربان قلب شما در طول خواب به صورت نرمال پايين مي آيد، ولي كار كردن منجر به افزايش اين دو مورد از عملكرد بدن مي شود و سيستم عصبي كل شما را تحريك مي كند تا براي خوابيدن مشكل داشته باشد. در مقابل، كارهاي خودتان را براي صبح برنامه ريزي كنيد، يا بعد از شام به باشگاه برويد. مصرف الكل قبل از زمان خواب – ولي در صورتي كه قبل از زمان خواب در مصرف الكل زياده روي كنيد، احتمالا خواب شما دچار مشكلاتي خواهد شد. هر چند كه تاثير اوليه الكل عبارت از ريلكس شدن مي باشد – بنابراين به احتمال زياد بعد از مصرف مشروب، به صورت سريع به خواب خواهيد رفت – ولي الكل منجر به ايجاد اختلال در چرخه خواب شما مي شود، به خصوص خواب REM كه شامل زمان رويا ديدن مي باشد. نتيجه اين كار چند بار بيدار شدن در طول خواب و نداشتن استراحت انرژي بخش و شادي آور مي باشد. علاوه بر اين، احتمالا شما در طول بيدار شدن در شب به حمام هم نياز خواهيد داشت، كه اين مورد هم منجر به آسيب رساندن بيشتر به كيفيت خواب شما خواهد شد. چگونه آسيب هاي بعد از طلاق را ترميم كنيم؟ ولي اكثر افراد با كمتر كردن ترموستات تا سطح يخ زدن در طول تابستان، و خاموش كردن AC در طول تابستان كه منجر به گرم شدن دماي اتاق مي شود، سعي مي كنند كه هزينه هاي انرژي خودشان را پايين بياورند. هر دو اين موارد حدي و افراطي براي شما مضر هستند. بدن شما براي داشتن يك خواب نيرو بخش در طول شب، نياز دارد كه يك مقداري خنك باشد كه اين شرايط در اتاق داراي گرماي بيش از حد غيرممكن مي باشد. از طرف ديگر، يك اتاق بيش از حد سرد منجر به بيدار شدن شما خواهد شد. در صورتي كه نخواهيد ترموستات را در يك سطح مناسبي تنظيم كنيد، در آن صورت در هنگام خوابيدن جوراب هاي ضخيمي را بپوشيد و از پتوي مناسب استفاده كنيد و براي تابستان يك پنكه قابل حمل را در دسترس داشته باشيد. استرس و نگراني در طول روز، فعاليت هاي مربوط به زندگي منجر به حواسپرتي شما مي شوند، ولي زماني كه در تخت خواب قرار مي گيريد، ذهن شما آزاد و سردگردان مي شود. براي اكثر افراد، اين مورد مناسبي نمي باشد كه ذهن آنها فقط بر روي موارد منفي متمركز شود. شما با استفاده از روشهاي زير مي توانيد با اين شرايط مقابله كنيد: قبل از زمان خوابيدن نگراني هاي خودتان را بنويسيد، و همراه با آن مواردي را كه نسبت به آن قدردان هستيد را هم بنويسيد و اين كار را هر روز و به عنوان يك كار روتين و در زمان قبل از خواب انجام بدهيد. به اين معنا كه در طول اين بازه زماني نصف دوز آن از بين مي رود، و نصف ديگر آن براي يك مدت طولاني تر در بدن شما باقي مي ماند؟ به همين دليل است كه يك فنجان جو[۱] در بعد از ظهر مي تواند منجر به ايجاد اختلال خواب شما در شب شود. هرچند كه تاثير قهوه بر روي شما بستگي به تحمل شما، مقدار دوز مصرفي و سن شما دارد، ولي بهترين حالت عبارت از مصرف كمتر از ۴۰۰ ميلي گرم قهوه در هر روز و عدم مصرف آن بعد از شام مي باشد. [۱] Joe
به اشتراك گذاري جاي خوابتان با يك چيز ديگر، چه يك انسان يا يك حيوان چهار پا، در صورتي كه شريك تخت خواب شما خروپف كند. كنار شما قرار بگيرد، پتو يا ملافه را به سمت خودش بكشد يا يك سري كارهاي ديگري انجام بدهد و شما را ناراحت كند، كيفيت خواب شما را به صورت قابل توجهي پايين خواهد آورد. منبع: مركز مشاوره و روانشناسي ايران-۸ عامل جلوگيري از خواب نامناسب و كابوس ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
سيستم هاي درون خانوادگي (IFS) از ايده ي نظريه ي سيستم هاي خانواده استفاده مي كند- اين ايده كه افراد نمي توانند به طور كلي جدا از واحد خانواده درك شوند – تا تكنيك ها و استراتژي هايي را براي پرداختن موثر به مسائل درون جامعه يا خانواده ي دروني خود ارائه دهد. اين رويكرد معتبر بر اين فرض استوار است كه فرد داراي تنوعي از زيرشخصيت ها يا بخش هايي است و تلاش مي كند تا هر كدام از اين بخش ها را بهتر درك كند تا بتواند به درمان دست پيدا كند. با يادگيري اين كه بخش هاي مختلف به عنوان يك سيستم چه عملكردهايي دارند و چگونه كل سيستم به سيستم هاي ديگر و افراد ديگر واكنش نشان مي دهند، افراد حاضر در درمان غالبا مي توانند با كمك يك متخصص سلامت رواني آموزش ديده، بهتر قادر باشند تا ريشه هاي تعارضات را پيدا كنند، هر پيچيدگي و تناقضي كه رخ مي دهد را مديريت كنند و به رفاه بيشتري دست پيدا كنند. مدل درماني IFS مانند چندگانگي ذهن و سيستم هاي تفكر را تركيب مي كند بطوري كه در عين حال هر يك از اين زيرشخصيت ها يا بخش ها ويژگيها و ادراكات خود را دارا مي باشند. عناصر و مولفه هاي مختلف در راستاي هدف درك و پرداختن موثر به موارد ساختاري و روايي بخش هاي مختلف ذهن متحد مي شوند. تكنيك هاي اين درمان براي هر سطح از هشياري زيرشخصيت هاي مختلفي مي بيند، هر زير شخصيت علايق، ناخوشايندها و تاريخچه ي خود را دارد و هر زير شخصيت به نظر يك نقش متمايز را در دستيابي به خودمحافظتي براي فرد در درمان بازي مي كند. هر بخش درون هر فرد مسئول دفع رفتارها، اعمال و يا عكس العمل هايي است كه مي تواند منجر به نقص عملكرد و يا عدم هماهنگي درون فرد شوند. بدين ترتيب، هر بخش بخاطر عملكرد اوليه اي كه دارد مهم و متمايز شمرده مي شود. بخش ها مي توانند همچنين داراي نقش هاي سالم و كارآمد و يا نقش هاي افراطي شناخته شوند. بخش هايي كه داراي نقش هاي افراطي ياد شده هستند ممكن است از كار درمان بهره ببرند. مدل IFS بر شبكه اي از ارتباطات بين بخش ها تاكيد مي كند چرا كه بخش ها ممكن است قادر به تجربه تغيير به طور مجزا و به خودي خود نباشند. فرض هاي پايه اي اين مدل b) هر كسي يك خود دارد و اين خود مي تواند و بايد سيستم دروني آنها را مديريت كند. c) تمايل غير افراطي هر بخش چيزي مثبت براي فرد است. هيچ بخش “بدي” وجود ندارد و هدف از درمانگري حذف برخي بخش ها نيست بلكه بجاي آن كمك به آنها براي پيدا كردن نقش هاي غير افراطي مي باشد. d) زماني كه ما رشد مي كنيم، بخش هاي ما رشد پيدا مي كنند و يك سيستم پيچيده از تعاملات در ميان خودشان را شكل مي دهند . بنابراين، تئوري سيستم ها مي تواند براي سيستم دروني به كار گرفته شود. زماني كه سيستم تشخيص داده مي شود، بخش ها مي توانند به سرعت تغيير پيدا كنند. e) تغييرات در سيستم دروني، تغييرات در سيستم بيروني را تحت تاثير قرار مي دهد و به عكس. اجراي اين فرض مستلزم اين است كه هر دوي سطوح دروني و بيروني بايستي ارزيابي شوند. چگونه آسيب هاي بعد از طلاق را ترميم كنيم؟ اهداف كلي اين درمان b) براي تمايز قائل شدن و بالا بردن خود به طوري كه بتواند رهبر موثري در سيستم باشد c) زماني كه خود در رهبري است، بخش ها وردي براي خود تامين خواهند كرد اما به رهبري احترام گذاشته و تصميم گيري خود را سرعت مي بخشد. d) همه ي بخش ها وجود خواهند داشت و استعدادهاي خود را كه تمايلات غير افراطي را منعكس مي سازند، در اختيار خواهند گذاشت. بخش ها a) زيرشخصيت ها ابعادي از شخصيت ما هستند كه بصورت دروني در سكانس ها و استايل هايي بصورت دروني در تعامل هستند و مشابه روش هايي هستند كه مردم با همديگر تعامل مي كنند. b) بخش ها ممكن است به طرق مختلفي تجربه شوند- افكار، احساسات، عواطف، تصاوير و غيره. c) تمام بخش ها چيزي مثبت براي فرد مي خواهند و از استراتژي هاي مختلفي براي بدست آوردن تاثيربخشي درون سيستم دروني بهره خواهند گرفت. d) بخش ها يك سيستم پيچيده اي از تعاملات را ميان خود بسط خواهند داد. به محضي كه بخش ها خواستار تاثير درون سيستم دروني باشند، تضادها رشد مي كنند. e) هرچند تجارب بخش ها را تحت تاثير قرار مي دهند، با اين حال، بخش ها توسط تجارب ايجاد نمي شوند. آنها هميشه در حال تجربه كردن هستند چه به عنوان تجربه بالقوه و يا در واقع. f) بخش هايي كه افراطي عمل مي كنند، وظايفي را به عهده دارند. – انرژي هايي كه در طبيعت عملكرد آن بخش ذاتي نيستند و به طبيعت هيچ بخشي تعلق ندارند. مانند باورها، احساسات و يا فانتزي هاي افراطي. مي توان به بخش ها كمك كرد تا ديگر وظيفه اي سنگين حمل نكنند و به تعادل طبيعي خود برگردند. g) بخش هايي كه اعتماد خود را به رهبري خود از دست داده اند، با خود تركيب شده و يا از خود فراتر مي روند. گونه هاي متمايز از بخش ها در مدل IFS: ۱٫ مديران مسئول حفظ يك سطح عملكردي هشيار در زندگي روزانه هستند كه به وسيله ي دفع تعاملات، احساسات يا تجارب ناخواسته و يا غير كارآمد ناشي از محرك هاي بيروني اين كار را انجام مي دهند. ۲٫ نفي شده ها يا تبعيدي ها اغلب در حالتي وجود دارند كه درد و يا تروما رخ مي دهد كه ممكن است ناشي از تجارب دوران كودكي باشند. مديران و آتش نشان ها اين بخش ها را تبعيد مي كنند و آنها را از رسيدن به سطح هشيار باز مي دارند به طوري كه عملكرد صحيح و حفاظت رخ مي دهد. ۳٫ آتش نشان ها به عنوان عوامل حواس پرتي براي ذهن عمل مي كنند زماني كه تبعيدي ها از بند رها مي شوند. به منظور حفاظت از هشيار از حس درد ناشي از نفي شده ها، آتش نشان ها يك شخص را از عمل غير كنترلي باز مي دارند و او را در رفتارهايي درگير مي كنند كه نرمش بيتشري دارند و يا اعتيار آور و زمان بر هستند. آتش نشان ها ممكن است توجه را به نواحي ديگر مانند سكس، كار ، غذا، الكل يا مواد مخدر معطوف مي كنند. زماني كه نفي شده ها بخش هايي هستند كه حفظ شده اند، مديران و آتش نشان ها نقش حفاظت گران را بازي مي كنند.
خود نشان دهنده ي بسياري از كيفيت هاي مثبت مانند پذيرش، اعتماد به نفش، آرامش، درايت، همدلي، ارتباط، مديريت و رهبري و دورنما است. برخلاف بخش هاي قابل رويت، خود هيچ وقت ديده نمي شود. آن شاهد “من” در دنياي دروني است- اين جنبه از فرد مشاهده را انجام مي دهد. هدف مدل IFS تمايز قائل شدن بين خود و ديگر بخش هايي (مديران، آتش نشان ها و تبعيدي ها) است كه دنياي دروني هر فردي را شكل مي دهند. هدف اوليه ي اين مدل صلب مسئوليت يا بازسازي بخش هاي افراطي و يا ناخواسته و اعمال يك سيستم دروني هماهنگ، سالم و مورد اعتماد است كه توسط خود هدايت و سرپرستي مي شود. زماني در يكي از حالات خود، مردم در درمان خواهند دانست كه به هر بخشي به منظور ارتقاي هماهنگي سيستم دروني چه بگويند. مدل درماني IFS و درمانگران آن سعي مي كنند به مردم كمك كنند تا به حالتي از خود برسند كه بتوانند براي خانواده هاي دروني خود مشاور باشند. اين هماهنگي افزايش يافته ي دروني اغلب منجر به افكار مثبت و رفتارهاي مثبت در زندگي بيروني هر فرد مي شوند. مشكلاتي كه با مدل IFS درمان مي شوند. از نوامبر سال ۲۰۱۵، اين نوع از درمان در ليست پايگاه جهاني براي برنامه ها و دوره هاي مبتني بر مدارك (NREPP) قرار گرفته است. ثابت شده است كه اين نوع درمان براي بهبود سلامت و بهبود عمومي احساسي و رواني موثر واقع شده . به عنوان يكي از نشانه هاي نويدبخش بخش از درمان فوبيا، اضطراب عمومي و اضطراب حاد ، افسردگي و و برخي دردهاي فيزيكي و روان تني به شمار مي رود. مشكلاتي كه با روش درمان IFS درمان مي شوند عبارتند از: تروما اما درمانگر همچنين بر يك محيط دروني در فرد كه تحت تاثير قرار گرفته يا مشكل دار است تمركز مي كند و به فرد كمك مي كند تا به بخش هاي مختلف خود متصل شود. به عنوان مثال، در رابطه با فردي كه مبتلا به اعتياد به الكل است، ممكن است از او خواسته شود تا آرامش خود را حفظ كند، چند نفس عميق بكشد و تلاش كند بخشي از درون خود كه همچنان مي خواهد به خوردن الكل ادامه دهد را حس كند. منبع: مركز مشاوره و روانشناسي ايران-درمان به وسيله مدل سيستم درون خانوادگي IFS ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
شناخت اقدامات باليني براي نوجوانان اقدام اشاره به تكنيك هاي درماني و برنامه هاي درماني دارد كه مخصوص ارائه كمك به نوجوانان داراي مشكل مي باشد. زماني كه اين دو كلمه در كنار يكديگر بيايند، اقدام باليني بيان كننده روش هاي تخصصي بيشماري خواهد بود كه براي كمك به نوجواناني طراحي شده اند كه داراي مشكلاتي مي باشند . به تنهايي نمي توانند آنها را رفع كنند. زماني كه اين شرايط صورت مي گيرد، افراد بزرگسال مداخله مي كنند تا ضروري ترين كمك ها را ارائه كنند كه به شكل هاي متنوعي صورت مي گيرد. دلايل نياز نوجوانان به اقدامات باليني بهترين اقدام درماني مربوط به نوجوان در هر زمان خاص به مشكلات خاصي كه تجربه مي كنند، مدت زماني كه اين مشكلات وجود داشته است و شدت مشكلات موجود بستگي دارد. دلايل رايج مربوط به مراجعه نوجوانان به اقدامات باليني مي تواند شامل موارد زير باشد: اضطراب چگونه آسيب هاي بعد از طلاق را ترميم كنيم؟ كتاب هاي خود راهنمايي تمركزهاي بالقوه اقدام باليني درمان شناختي – رفتاري[block]5[/block] (CBT): CBT براي نوجوانان دچار شده به افسردگي و اضطراب بسيار مناسب مي باشد. درمان رفتاري – مناظره اي[block]6[/block] (DBT): خانواده درماني: گروه درماني: درمان ميان فردي: روان درماني روان كاوي: [۱] Cognitive – behavioral therapy [۲] Dialectical behavior therapy حل كردن يك مشكل خاص
[۲] Dialectical behavior therapy
حل كردن يك مشكل خاص منبع: مركز مشاوره و روانشناسي ايران-اقدامات باليني در سلامت روان ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برهنه بودن خانواده مي تواند به دليل ارزش هاي فرهنگي يك موضوع منحرف كننده اي باشد، ولي نيمه برهنه بودن اعضاي خانواده (تفاوت محرم و نامحرم ) در كنار يكديگر يك مورد كامل عادي و صحيحي مي باشد. در كل اين مقاله برهنه بودن به معني نداشتن حجاب براي محارم است و با برهنگي به معني ديدن اندام جنسي متفاوت است. كودكان بايد بياموزند كه برهنه بودن و نداشتن حجاب والدين بايد برايشان طبيعي باشد و نياز جنسي نسبت به اعضاي خانواده پيدا نكنند. در واقع در نظر گرفتن برهنگي به عنوان يك حالت طبيعي و نرمال مي تواند به كودكان شما كمك كند تا يك تصوير بدني سالمي را به دست بياورند و زماني كه به سن رشد مي رسند، قرار ملاقات هاي (عشقي) سالمتري داشته باشند. با اين وجود، تمرين برهنه بودن در خانواده به صورت ايمن اهميت زيادي دارد. شما مي توانيد اين كار را از طريق آموزش دادن به كودكتان در مورد برهنه بودن، مشخص كردن قواعد و محدوديت ها و شناسايي مشكلات بالقوه انجام دهيد. روش اول :1-آموزش دادن به كودكان در مورد برهنه بودن و نداشتن حجاب محارم در خانهممكن است كودك با مادر خود به حمام برود و چيزهايي ببينيد اين امر بايد برايش طبيعي باشد و حس خاصي به او منتقل نشود. 2-به فرزندتان آموزش دهيد كه برهنه بودن يك مورد طبيعي مي باشد و مربوط به سكس نيست.بر اساس فرهنگي كه شما در آن زندگي مي كنيد، ممكن است برهنه بودن را به عنوان يك مورد جنسي در نظر بگيريد. با اين وجود، اين حالت طبيعي ترين حالت ممكن مي باشد. زماني كه شما در كنار فرزندانتان برهنه هستيد، يك رفتار طبيعي و نرمالي داشته باشيد. آنها را تشويق كنيد كه برهنه بودن را به عنوان يك بخش مهمي از هويت انساني در نظر بگيرند، نه به عنوان يك كار جنسي. برهنه بودن لزوما به معناي تحريك جذابيت جنسي نيست. در خانواده خودتان سكس و برهنه بودن را از هم جدا كنيد تا بي حجاب بودن در محيط خانوادگي به صورت مناسبي تمرين شود. هشدار: بهترين حالت اين است كه حالت بي حجاب بودن خانواده در خانه را در زماني كه بچه هاي شما در سنين پاييني هستند، به آنها آموزش دهيد. در صورتي كه شما بچه هاي بزرگي داشته باشيد، بايد بي حجاب بودن را در زماني تمرين كنيد كه اين بچه ها در كنار شما نباشند، هر چند كه آنها با اين موضوع هيچ نوع مشكلي نداشته باشند. 3- برهنه بودن ايمن در مقابل جنس مخالف را از سنين اوليه آموزش دهيد.يكي از بزرگترين چالش هاي خانواده، عبارت از سر و كار داشتن با جنسيت هاي متفاوت مي باشد. كودكان سوالات زيادي دارند و ممكن است برخي افراد در كنار شما راحت نباشند. نحوه برهنه بودن در مقابل جنس مخالف را از همان اوايل كودكي يا هر چه زودتر به فرزندانتان آموزش دهيد. به سوالات فرزندانتان در مورد تفاوت هاي مربوط به بدن اعضاي مختلف خانواده، همانند اندام هاي جنسي و موي بدن، پاسخ دهيد. شايد شما اين پاسخ را بدهيد كه “من موي بيشتري نسبت به شما دارم، چرا كه من بالغ و بزرگ هستم. شما هم در آينده مو خواهيد داشت” يا “شما يك آلت تناسلي مردانه داريد و خواهر شما واژن دارد، به همين دليل آلت تناسلي شما با هم متفاوت است.” توضيح بدهيد كه در رابطه با لمس كردن، چه چيزي مناسب و چه چيزي نامناسب مي باشد. ممكن است بگوييد كه “لمس كردن شما به نحوي كه منجر به ايجاد ناراحتي در شما شود، يك مورد مناسبي نمي باشد. همچنين هيچ شخصي نبايد اين بخش از بدن شما را لمس كند.” ديده شدن بدن والدين به صورت لخت توسط فرزندان، در صورتي كه به صورت سكسي نباشد و كودك مشكلي در رابطه با آن نداشته باشد، هيچ نوع ايرادي ندارد. 4-در حين بي حجاب بودن در خانه، تصوير بدني سالم را براي فرزندانتان آموزش دهيد.يكي از مهمترين مزيت هاي تمرين كردن بي حجاب بودن خانواده، ايجاد يك تصوير بدني سالم و مناسب براي كودكتان مي باشد. زماني كه شما در كنار آنها برهنه هستيد، راحت باشيد و به بدن خودتان افتخار كنيد. علاوه بر اين، زماني كه در كنار فرزندانتان قرار داريد، هيچ وقت نسبت به بدن خودتان انتقاد نكنيد. به جاي اينكه بگوييد “اين كاش از دست اين شكم راحت مي شدم”، بگوييد كه “من خوشحالم كه بدن من توانسته است تو را به دنيا بياورد.” 5-زماني كه در يك جمع خانوادگي قرار داريد، از بروز تمايلات جنسي اجتناب كنيد.هر چند كه احساسات جنسي يك مورد عادي و سالمي مي باشند، ولي فقط بايد در جاهاي خلوت اين احساسات را بروز دهيد. در غير اين صورت ممكن است كه بچه هاي شما در رابطه با موارد درست و نادرست دچار اشتباه شوند. در صورتي كه شما تحريك شده باشيد، آلت تناسلي خودتان را بپوشانيد يا با آوردن يك بهانه اي به يك اتاق ديگري برويد. همچنين در زماني كه فرزندانتان در كنارتان قرار دارند، هيچ وقت همسر خودتان را به صورت سكسي لمس نكنيد. براي مثال زماني كه فرزندانتان در كنارتان قرار دارند، پستان همسرتان را فشار ندهيد يا اندام هاي تناسلي وي را لمس نكنيد. شايد فرزندانتان فكر كنند كه آنها هم بايد اين كار را انجام دهند، چرا كه شما اين كار را برايشان مدلسازي مي كنيد. نويسنده : همسرانه ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
معمولا اعضاي خانواده بهترين انتخاب ممكن براي كمك گرفتن در حين مواجه شدن با مخارج پيشبيني نشده مي باشند. ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
هر چند كه ما خودمان دوستانمان را انتخاب مي كنيم، ولي هيچ نقشي در انتخاب خانواده مان نداريم. معاشرت كردن با برخي از اعضاي خانواده كه رفتار نامناسب و گستاخانه اي دارند، يك شرايط سختي را ايجاد مي كند؛ با اين وجود، شما به جاي عصباني شدن و قطع رابطه تان با اين افراد، بايد نحوه برخورد با آنها را ياد بگيريد. چه در شرايطي كه فقط يك بار در طول هر سال با اين فرد برخورد داشته باشيد و چه در شرايطي كه اين فرد را هر روز ببينيد، بايد يك سري اقدامات مناسبي را براي حفظ كردن سلامت رواني خودتان و روابط خانوادگي موجود انجام دهيد. معمولا نياز است كه خانواده در يك جاي بزرگي جمع شوند، هر چند كه ممكن است چنين جايي در دسترس نباشد. شما در اين جمع ها به راحتي و از طريق تغيير دادن موقعيت خودتان مي توانيد از اين فرد گستاخ دوري كنيد. سعي كنيد كه در حين برخورد با اين فرد مودب باشيد، با او دست بدهيد و بخنديد؛ شما مجبور نيستيد كه كار ديگري انجام دهيد. سعي كنيد در يك مكاني قرار بگيريد كه صدا اين فرد به گوش شما نرسد. حتي در صورتي كه جاي خودتان را تغيير دهيد، همچنان اين امكان وجود دارد كه يك حرف ناراحت كننده اي را بشنويد. مي توانيد به داخل يك اتاقي برويد كه صداي اين فرد در آنجا شنيده نشويد يا در صورتيكه با اين فرد در يك اتاق باشيد، مي توانيد در نزديكي در خروجي اين اتاق قرار بگيريد تا حرف هاي بيان شده توسط اين فرد كمتر شما را اذيت كند. در صورتيكه مجبور باشيد كه اين فرد را هر روز ببنيد، براي مثال برادر يا خواهر شما باشد، سعي كنيد مدت زمان كمتري در كنار وي بمانيد. براي مثال، سعي كنيد كه بعد از مدرسه در فعاليت هاي فوق برنامه اي شركت كنيد تا فقط در موقع شام خوردن برادر گستاخ و خشن خودتان را ببيينيد. افراد گستاخ در اغلب مواقع از طريق انجام دادن يك سري واكنش ها سعي مي كنند كه توجه ساير افراد را به خودشان جلب كنند. در صورتيكه نسبت به موضوعات مورد علاقه اين فرد مطلع باشيد، سعي كنيد كه از طريق انجام دادن مكالمات بي تاثير و بي طرفانه اي كه هيچ نيازي به اظهار نظر يا واكنش اين فرد ندارند، از صورت گرفتن واكنش هاي نامناسب توسط اين فرد جلوگيري كنيد. براي مثال، از بيان كردن ديدگاه هاي سياسي اجتناب كنيد و در مورد موضوعاتي(همانند اصلاحات جديدي كه در خانه صورت گرفته است) بحث كنيد كه اين فرد به آن علاقمند است و يك ديدگاه مثبتي نسبت به آن دارد. مي توانيد بگوييد كه “اين يك مسئله سختي است و من قبل از نظر دادن بايد در مورد آن مطالعه كنم. من اخيرا يك مقاله اي در مورد درست كردن يك كشتي بزرگ مطالعه كرده ام. به نظر شما چقدر طول مي كشد تا بتوانيد يك كشتي درست كنيد؟” در صورتيكه شما به صورت روزمره با اين فرد گستاخ برخورد داشته باشيد، سعي كنيد كه رابطه صميمي خودتان را با وي حفظ كنيد. به منظور ايجاد رابطه بهتر با اين فرد، در مورد علايق يا موارد نفرت انگيز مشترك صحبت كنيد. بر مبناي بزرگ بودن جمع هاي خانوادگي، يك سري فرصتي هاي براي جدا شدن از اين فرد و شروع كردن يك فعاليت وجود خواهد داشت. در جمع هاي خانوادگي بزرگ نياز خواهد بود كه چند فرد بزرگسال از كودكان مراقبت كنند، آنها را براي خوردن غذا آماده كنند، يا خانه را تميز كنند. مشغول كردن اين فرد به اين فعاليت ها باعث خواهد شد كه سرگرم شود و شما را اذيت نكند. براي مثال، از اين فرد بخواهيد كه در مورد مشكلي كه ماشينتان پيدا كرده است به شما كمك كند، يا در نوسازي خانه به شما كمك كند يا اينكه با كودكان بازي كند. اين فرد را در فعاليت هايي مشغول كنيد كه نتواند افراد بيشتري را ناراحت كند. در صورتيكه از اين فرد بخواهيد در فعاليت هايي مشاركت كند كه داراي تعاملات اجتماعي زيادي هستند، ممكن است كه يك موقعيت تنش زايي را ايجاد كنيد. به منظور دور شدن از برادران يا خواهران گستاخ و خشن، به كارهاي خانه مشغول شويد يا يك سرگرمي جديدي داشته باشيد. ولي كار بهتري كه مي توانيد انجام دهيد عبارت از مشغول كردن اين فرد مشكل زا به كارهاي خانگي يا يك سرگمي مي باشد كه از آن لذت مي برد. براي مثال در صورتي كه برادر گستاخ شما به كتاب هاي خاص يا بازي هاي ويدئويي علاقمند باشد، چند نوع كتاب و بازي ويدئويي را در اختيار وي قرار دهيد تا سرگرم شود. مشخص كنيد كه كدام يك از كارهاي صورت گرفته توسط اين عضو خانواده منجر به اذيت شما مي شود. منطقي باشيد و تفكرات خودتان را به صورت صريح و صادقانه بررسي كنيد. در صورتيكه اين روش در مورد شما مفيد باشد، سعي كنيد كه تفكرات خودتان را با يكي از دوستان يا اعضاي خانواده (غير از آن فرد خاص) قابل اعتماد در ميان بگذاريد. در طول چند شب و قبل از خوابيدن در مورد عواطف خودتان فكر كنيد تا نسبت به دقيق و منطقي بودن آنها مطمئن شويد. مشخص كردن احساسات خودتان به شما كمك خواهد كرد تا يك راه حل مناسبي را براي مشكل موجود پيدا كنيد. به روز رساني شده در: ۱۷ اكتبر ۲۰۱۹ , ترجمه : مشاور كو
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ][ ۷ ][ ۸ ][ ۹ ][ ۱۰ ][ ۱۱ ][ ۱۲ ][ ۱۳ ][ ۱۴ ][ ۱۵ ][ ۱۶ ][ ۱۷ ][ ۱۸ ][ ۱۹ ][ ۲۰ ][ ۲۱ ][ ۲۲ ][ ۲۳ ][ ۲۴ ][ ۲۵ ][ ۲۶ ][ ۲۷ ][ ۲۸ ][ ۲۹ ][ ۳۰ ][ ۳۱ ][ ۳۲ ][ ۳۳ ][ ۳۴ ][ ۳۵ ][ ۳۶ ][ ۳۷ ][ ۳۸ ][ ۳۹ ][ ۴۰ ][ ۴۱ ][ ۴۲ ][ ۴۳ ][ ۴۴ ][ ۴۵ ][ ۴۶ ][ ۴۷ ][ ۴۸ ][ ۴۹ ][ ۵۰ ][ ۵۱ ][ ۵۲ ][ ۵۳ ][ ۵۴ ][ ۵۵ ][ ۵۶ ][ ۵۷ ][ ۵۸ ][ ۵۹ ][ ۶۰ ][ ۶۱ ][ ۶۲ ][ ۶۳ ][ ۶۴ ][ ۶۵ ][ ۶۶ ][ ۶۷ ][ ۶۸ ][ ۶۹ ][ ۷۰ ][ ۷۱ ][ ۷۲ ][ ۷۳ ][ ۷۴ ][ ۷۵ ][ ۷۶ ][ ۷۷ ][ ۷۸ ][ ۷۹ ][ ۸۰ ][ ۸۱ ][ ۸۲ ][ ۸۳ ][ ۸۴ ][ ۸۵ ][ ۸۶ ][ ۸۷ ][ ۸۸ ][ ۸۹ ][ ۹۰ ][ ۹۱ ][ ۹۲ ][ ۹۳ ][ ۹۴ ][ ۹۵ ][ ۹۶ ][ ۹۷ ][ ۹۸ ][ ۹۹ ][ ۱۰۰ ][ ۱۰۱ ][ ۱۰۲ ][ ۱۰۳ ][ ۱۰۴ ][ ۱۰۵ ][ ۱۰۶ ][ ۱۰۷ ][ ۱۰۸ ][ ۱۰۹ ][ ۱۱۰ ][ ۱۱۱ ][ ۱۱۲ ][ ۱۱۳ ][ ۱۱۴ ][ ۱۱۵ ][ ۱۱۶ ][ ۱۱۷ ][ ۱۱۸ ][ ۱۱۹ ][ ۱۲۰ ][ ۱۲۱ ][ ۱۲۲ ][ ۱۲۳ ][ ۱۲۴ ][ ۱۲۵ ][ ۱۲۶ ][ ۱۲۷ ][ ۱۲۸ ][ ۱۲۹ ][ ۱۳۰ ][ ۱۳۱ ][ ۱۳۲ ][ ۱۳۳ ][ ۱۳۴ ][ ۱۳۵ ][ ۱۳۶ ][ ۱۳۷ ][ ۱۳۸ ][ ۱۳۹ ][ ۱۴۰ ][ ۱۴۱ ][ ۱۴۲ ][ ۱۴۳ ][ ۱۴۴ ][ ۱۴۵ ][ ۱۴۶ ][ ۱۴۷ ][ ۱۴۸ ][ ۱۴۹ ][ ۱۵۰ ][ ۱۵۱ ][ ۱۵۲ ][ ۱۵۳ ][ ۱۵۴ ][ ۱۵۵ ][ ۱۵۶ ][ ۱۵۷ ][ ۱۵۸ ][ ۱۵۹ ][ ۱۶۰ ][ ۱۶۱ ][ ۱۶۲ ][ ۱۶۳ ][ ۱۶۴ ][ ۱۶۵ ][ ۱۶۶ ][ ۱۶۷ ][ ۱۶۸ ][ ۱۶۹ ][ ۱۷۰ ][ ۱۷۱ ][ ۱۷۲ ][ ۱۷۳ ][ ۱۷۴ ]
|
|
[قالب وبلاگ : سایت آریا] [Weblog Themes By : sitearia.ir] |