سنين بين 2 تا 4 سالگي بدترين سن بچه ها براي طلاق در نظر گرفته مي شود، زيرا اين زماني است كه والدين بيشترين نقش را در رشد آن ها دارند.

بعد از 3 سالگي، به نظر مي‌رسد كه احتمال آسيب‌هاي عاطفي طلاق در حدود 11 سالگي به اوج خود مي‌رسد. در اين سن آن ها وابستگي عميقي به والدين و خانواده به عنوان يك واحد ايجاد كرده اند. در عين حال، آن ها عميقاً خودمحور هستند، كه باعث مي شود فروپاشي خانواده را دروني كنند.

درگيري والدين به ويژه اگر در مقابل كودكان اتفاق بيفتد بسيار آسيب زا مي شود. بدترين حالت آن زماني است كه والدين از طريق كودك با يكديگر ارتباط برقرار كنند يا از كودك براي آسيب زدن به يكديگر استفاده مي كنند. اگر درگيري ميان زوجين بسيار شديد باشد حتي مي توان گفت كه طلاق به نفع كودك مي باشد.

طلاق چگونه بر كودكان بزرگتر تأثير مي گذارد
بدترين چيز براي يك بچه اين است كه بعد از طلاق، يكي از والدين از رابطه خارج شود. طبيعي است كه كودكي كه والدينش غايب است از خود مي پرسد: «مشكل من چيست كه تو مرا دوست نداري؟» و مشكل را به خودش مرتبط مي داند.

وقتي كودك به بلوغ مي‌رسد، پتانسيل بيشتري براي پذيرش و درك طلاق والدين دارد.حتي در برخي از موارد نوجوانان مدافع طلاق والدينشان بوده اند و عاقلانه تر از والدين خود رفتار مي كنند.

در طول طلاق، والدين اغلب چنان درگير احساسات غم، خشم، ترس و سردرگمي مي شوند كه به سختي مي تواند احساسات خود را مديريت كنند، چه رسد به احساسات فرزندانشان.

كمك به كودكان بزرگسال براي مقابله با طلاق
راه هاي زيادي وجود دارد كه والدين مي توانند به فرزندان بزرگسال خود كمك كنند تا با طلاق كنار بيايند. اولاً، والدين بايد بدانند كه طلاق آن ها بر فرزندان آن ها تأثير مي گذارد. اولين كار اين است كه بايد به آنچه كودكانشان مي گويند گوش دهند. تحقيقات نشان مي دهد كه شنيده شدن به بهبودي فرد كمك مي كند.

جشن‌ها و سنت‌هايي براي تعطيلات، تولد، فارغ‌التحصيلي، عروسي و تولد وجود دارد كه ممكن است هرگز به عنوان يك خانواده تكرار نشوند، بچه هاي بالغ آسيب هايي را تجربه مي كنند بنابراين از تحقير والد ديگر و استفاده از فرزند بزرگسال خود به عنوان محرم درد و دل خود بپرهيزيد. علاوه بر اين از تلاش براي وادار كردن آن ها به انتخاب طرف خودداري كنيد و آن ها را به طرف خود نكشيد زيرا ممكن است احساس گناه نسبت به والد ديگر پيدا كنند.

بچه هاي طلاق در بزرگسالي
افرادي كه والدينشان درگير طلاق بوده اند در بزرگسالي نسبت به زندگي مشترك ديد خوبي ندارند. اين نگرش باعث مي شود كه رابطه سالم و موفقي را تجربه نكنند.

چالش هايي كه فرزندان طلاق در بزرگسالي با آن روبرو مي شوند
از بسياري جهات، فرزندان والدين طلاق مي توانند احساس كنند كه سال ها از زندگي خود را از دست داده اند. اثرات طلاق بر والدين و فرزندان ويرانگر است و باعث تضعيف رابطه والدين و فرزندان مي شود . كودكان نوپا كه والدين آن ها طلاق گرفته اند ممكن است مشكل خواب را تجربه كنند.

مشكلات مربوط به اعتماد
برخورد با طلاق والدين در بزرگسالي براي افرادي كه به تازگي وارد بزرگسالي شده اند اعصاب خردكن است. يكي از اثرات رواني طلاق بر كودكان اين است كه اغلب با مسائل اعتماد دست و پنجه نرم مي كنند.

مشاوره براي فرزندان طلاق تنها راه براي اطمينان از بهبودي آن ها از اثرات مخرب طلاق است، مشاوران قادر به ايجاد روابط پايدار و رضايت بخش مي باشند.

اعتياد| تاثير طلاق بر فرزند دختر
يكي از چالش هاي اصلي طلاق اين است كه فرزندان طلاق اغلب دچار آسيب هاي رواني مي شوند.

فرزندان طلاق نسبت به همسالان خود كه بخشي از خانواده هاي شاد هستند، بيشتر مستعد سوء مصرف مواد مي شوند. تلاش براي پر كردن خلاءهاي عاطفي و معنوي، ممكن است باعث شود فرزندان براي رهايي به الكل و مواد مخدر روي آورند.

منبع:كانون مشاوران ايران-بدترين سن بچه ها براي طلاق| بهترين برخورد با كودك طلاق