يكي از مباحثي كه جوانان امروزي هميشه درباره آن پرسش هايي در زهن خود دارندشيوه صحيح برقراري ارتباط با خانواده همسر مي باشد. برخي نيز در مورد ضرورت آن سوالي مي كنند و بعضي در مورد حدود اين روابط مسئله دارند.

در خانواده هسته اي، بايد صميمانه ترين ارتباط ها بين زوجين برقرار باشد. در اين روابط صميمانه، آنها با يكديگر رازگويي داشته، به همديگر اعتماد دارند و علاوه بر آن احساس خوشبختي مي كنند، بر كلمات آنها رنگ گرم محبت نشسته و همديگر را دوست مي دارند و دوستي آنها دو سويه و طرفيني است. وجود سر زندگي در خانواده اي بالنده و متعادل، نشان از روابطي عاطفي دارد چنان كه اريك فروم كه از پيروان مكتب روانكاري است مي گويد: اگر به ديگري در حد جاذبه جسماني علاقمند شوي، يعني جاذبه جسماني زمينه ساز علاقه توبه ديگري باشد، نام آن «شيفتگي» است و مي گويد: اما عشق بالاتر از شيفتگي است. يعني شيفتگي همراه با گذشت و صداقت و ايثار و صميميت است كه عشق را پديد مي آورد و حصار بين انسان ها را فرو مي ريزد و با فرو ريختن حصار بين دو انسان، هر دوخود را يكي مي بينند.

به همين خاطر زن و شوهري كه رابطه اي عاشقانه و بسيار نزديك با هم دارند با طيب خاطر در كنار هم روزگار سپري مي نمايند و از زندگي با هم رضايت خاطر دارند و يكديگر خوش و خرم مي باشند. حتي در ساده زيستي و قناعت و كمبود امكانات.

فرزندان دوست دارند كه به ديدار والدين خويش نايل آيند و خاطرات دوراني كه با والدين خود به سر مي بردند، برايشان شيرين است.
فرزندان با حضور در خانه والدين خويش احساس امنيت و آرامش مي كنند و دوران كودكي و خاطرات دوره نوجوان و جواني براي آنان زنده مي شود. هر كسي دوست دارد كه به ديدار والدين خويش مي رود و همسر وي نيز همراهش باشد، زيرا اگر دختري پس از ازدواج، به تنهايي به منزل والدين خويش مراجعه كند، اولين سوالي كه در ذهن والدين او مطرح مي شود، اين است كه مگر با همسرت دچار مشكلي شده اي كه او به همراه تو نيامده است. حال آنكه اگر با همسر به مهماني والدين برود چنين شبهه اي ايجاد نمي شود.

زن و شوهر جواني كه تازه ازدواج كرده اند در زندگي جديد خود با دو نوع وابستگي عاطفي روبه رو هستند؛ يكي وابستگي به والدين و اعضاي خانواده خود مانند خواهران و برادران .ديگري وابستگي به همسر و خانواده جديد.

نكته اينجاست كه افراط در هر چيزي موجب زيان هاي شده و اعتدال در هر كاري موجب رشد خواهد شد.انسان ها وقتي ازدواج مي كنند، بايد بدانند كه مسئوليت هاي جديدي عهده دار شده اند. آنها پس از ازدواج مسئول زندگي زناشويي هستند، هر كدام بايد وظيفه خود را به نحو احسن انجام دهند؛ آنها بايد بياموزند حفظ رابطه عاطفي با پدر و مادر ضروري است ولي نبايد روابط عاطفي بين خود و همسر را ضعيف كنند و تحت الشعاع قرار دهند. رعايت اعتدال و توازن بين اين دو طيف عاطفه يكي از هنرهاي زندگي مشترك است. اين هنر را بايد با اراده و تمرين كسب نمود.

منبع:مشاوره ازدواج-رفتار و كرداري مناسب با خانواده همسر

نكات كليدي درباره ي حل مشكلات خانوادگي

امروزه مشكلات خانوادگي، يكي از اصلي ترين دلايل مراجعه نزد روانشناس و مشاور است.

خانواده به عنوان مركز آرامش و حمايت، گاه به مركز تعارض و تنش هاي رواني تبديل مي شود.

اما چرا با وجود رفاه اقتصادي و پيشرفت تكنولوژي بشر امروزه بيش از پيش در سازگاري با يكديگر به مشكل بر مي خوررد.

مشكلات خانوادگي مجموعه حوادثي است كه معمولا يك يا چند نفر از اعضاي خانواده در ايجاد آن نقش پر رنگي داشته اما همه اعضاي خانواده و به طور كلي ساختمان و پيكره خانواده را تحت تاثير قرار مي دهد.

برخي مشكلات خانوادگي به الگوي روابط بين اعضاي خانواده ( همسران با يكديگر، زن و مرد با فرزندان و…) مربوط مي شود كه نياز به بررسي ريشه اي دارد.
همچنين مشكلات خانوادگي مي تواند معلول اتفاقات و رخدادهاي غيرمنتظره از قبيل بيماري، مشكلات اقتصادي و بيكاري است كه باعث بروز يا شدت گرفتن اختلافات و تنش در خانواده مي شود.
تقسيم كار در منزل، مسائل مالي مربوط به چرخه زندگي، مسئله اقوام و دخالت خانواده همسر، اختلاف نظر در تربيت فرزندان، خيانت و ازدواج مجدد، از جمله دلايل مركزي در ايجاد مشكلات خانوادگي است.
علاوه بر اين بحران هاي طبيعي مانند بازنشستگي، ازدواج و استقلال فرزندان و آشيانه خالي نيز در صورت نبود مهارت هاي لازم، خود مي تواند به منبعي از تنش و مشكل در خانواده تبديل شود.
تقسيم بندي انوع مشكلات خانوادگي
مشكلات خانوادگي را مي توان به شرح زير تقسيم بندي نمود:

مشكلات مربوط به ارتباط
مشكلات ارتباطي در اولين سطح خود به روابط زن و شوهر مربوط مي شود.

ناتواني زن و مردي در بيان منطقي خواسته ها و ابراز عواطف، نتيجه اي جز سردي و فاصله و ايجاد تنش نخواهد داشت.

مشكلات ارتباطي در سطح بعدي به اختلافات ميان والدين و فرزندان مربوط مي شود.

والدين معمولا از رفتار خودسرانه فرزندان و ناتواني خود در برقراري ارتباط صميمانه و بدون تنش با فرزندشان دچار ياس و نگراني مي شوند.

مشكلات ارتباطي خانواده، گاه از اين سطح نيز فراتر رفته و به روابط اعضاي خانواده با اقوام بخصوص اقوام همسر بر مي گردد.

بي احترامي به خانواده يكديگر، اختلاف و دخالت هاي بي جاي اقوام در زندگي و ياركشي بين زن و مرد در اين اختلافات نيز يكي ديگر از منابع مشكلات خاندوادگي است.

مشكلات مربوط به نقش
خانواده اي كه در آن هر يك از اعضا در نقش خود قرار نداشته، بچه ها در نقش بزرگ تر، زن در نقش مرد و مرد در نقش زن قرار دارد به تبع عملكرد سالمي نيز از خود نشان نمي دهد.

به عنوان مثال خانواده هايي كه والدين اقتدار خود را از دست داده اند و تصميم گيري هاي مهم برعهده ي فرزند است، نقش ها در آن خانواده معيوب و به درستي تعيين نشده است.

مشكلات مربوط به برطرف ساختن نياز
بي توجهي به نياز عاطفي زن و مرد و فرزندان، همچنين نياز به استقلال و حفظ حريم شخصي و نياز هاي مالي يكي ديگر از دلايل اصلي مشكلات خانوادگي است.

اين شرايط باعث مي شود كه اعضاي خانواده براي يكديگر تبديل به هم خانه شده، در نتيجه فضاي خانه و خانواده سرد و بي روح شود.

تفاوت هايي كه باعث اختلاف زن و مرد ميشود
تفاوت هايي كه باعث اختلاف زن و مرد ميشود
ايمن سازي و مراقبت از خانواده در مقابل مشكلات خانوادگي
حل مشكلات خانوادگي در درجه اول به شدت و عمق مشكل بستگي دارد.

خانواده هايي كه سال هاي طولاني به شيوه اي ناسازگارانه با مشكلات مقابله كرده اند نيازمند كمك گرفتن از يك متخصص در اين حوزه هستند.

مشاور يا روانشناس خانواده يك انتخاب درست در شرايط پرفشار است، انتخابي كه لازم است همه ي ما پيش از انتخاب رفتن به دادگاه و يا تهديد به جدايي به آن فكر كنيم.

گفتگو براي حل ريشه اي مشكل
شايد براي همه ما پيش آمده كه با قصد حل كردن و خاتمه دادن به يك تعارض، گفتگويي را آغاز كرده باشيم اما نتيجه كاملا برعكس و پيش بيني نشده از آب در آمده!

نكات كليدي درباره ي حل مشكلات خانوادگي

سايت مشاوره ازدواج | پاسخ به تمام سوالات پيش ازدواج
مركز مشاوره تهران
مشاوره خانواده
مشاوره قبل از ازدواج
ويديو مشاوره ازدواج
در اين شرايط توجه داشته باشيد كه باور و شناخت قبلي افراد نسبت به شما مي تواند علت سوگيري و واكنش تدافعي شان در مقابل شما باشد.

عذرخواهي كردن و داوطلب شدن شما براي پذيرش اشتباهات تان تا حد زيادي به پذيرش و انعطاف ساير اعضا كمك مي كند.

هنگام گفت و گو و حل ريشه اي مشكل تا جاي ممكن از سرزنش كردن و پيدا كردن مقصر مشكلات خود داري كنيد.

منبع:مشاوره ازدواج-نكات كليدي درباره ي حل مشكلات خانوادگي

طلاق عاطفي

كلمه طلاق عاطفي شايد براي بسياري از مردم واژه جديدي باشد. بسياري از مردم، طلاق را به معني جدايي كامل زن و شوهر و از هم‌گسيختن كامل زندگي مشترك مي‌دانند، اما واقعيت اين است كه براي بسياري از زوجين آينده فرزندان، آبرو و حيثيت خانوادگي و آينده مبهم زندگي بعد از طلاق و ترس از اين آينده مبهم موضوعاتي هستند كه مانع از جدايي كامل آنها از همديگر شده است. اين زوجين در كنار همديگر زندگي مي‌كنند، اما در اصل از هم طلاق گرفته‌اند، كه اصطلاحا به اين نوع طلاق، طلاق عاطفي گفته مي‌شود. فرق اين نوع طلاق با طلاق رسمي اين است كه اين نوع طلاق در هيچ كجا و توسط هيچ اداره و سازمان مشخصي ثبت نمي‌شود، به همين دليل هيچ آمار دقيق و روشني از اين نوع طلاق وجود ندارد. اما تحقيقات شخصي مولف و چند پژوهش ديگر كه توسط برخي مراكز دانشگاهي انجام شده است، حاكي از درصد شيوع بسيار زياد طلاق عاطفي مي‌باشد. پايين بودن ميزان رضايت زناشويي يكي از نشانه‌هاي اصلي طلاق عاطفي است. شايد باوركردني نباشد كه بدانيد اگر يك سازمان اجتماعي رسمي وجود داشته باشد كه مسئوليت سرپرستي خانم‌ها را بعد از طلاق به عهده بگيرد، به يكباره درصد بسيار زيادي از خانواده‌ها از هم جدا مي‌شدند و آمار طلاق به حدود ۸۰ يا ۹۰ درصد مي‌رسيد، يعني در واقع مي‌توانيم بگوييم كه تنها عاملي كه باعث حفظ خانواده‌ها شده است، ترس از آينده مبهم زندگي پس از طلاق براي خانم‌ها است، در حالي كه نبايد اينطور باشد. بايد عشق و علاقه زوجين عامل ادامه‌دهنده زندگي باشد، نه ترس از آينده مبهم. اين وضعيت يعني اين‌كه اكثر زندگي‌هاي مشترك اجباري هستند و شايد زوجين به طور داوطلبانه و ارادي يكديگر را انتخاب كرده باشند، اما در حال حاضر به صورت اجباري با هم زندگي مي‌كنند. حال تصور كنيد كه وقتي دو نفر به طور اجباري در كنار يكديگر زندگي كنند، چه مسائل و مشكلاتي ممكن است براي آنها به وجود بيايد. آيا تا به حال فكر كرده‌ايد كه اگر مجددا در شرايط انتخاب همسر قرار بگيريد، آيا باز هم همسر فعلي خود را انتخاب مي‌كنيد يا خير؟

اگر چنانچه تمايلي به انتخاب همسر فعلي خود نداريد، شما هم در معرض طلاق عاطفي هستيد. اما طلاق عاطفي هم مانند ساير حالات انسان داراي سلسله‌مراتبي است كه برخي از افراد در حالت ضعيف و برخي هم در حالت شديد قرار دارند. به هر حال طلاق عاطفي در هر شرايطي كه باشد، يكي از علائم كمرنگ‌شدن عشق و علاقه، سرد شدن روابط خانوادگي و زمينه‌ساز گرايش به روابط پنهان مي‌باشد. طلاق عاطفي اگرچه به صورت خفيف هم باشد، بايد از طريق مراجعه به يك روان‌شناس متخصص شناسايي، علل و عوامل به‌وجود آورنده آن مشخص و در جهت از بين بردن كامل آن اقدام لازم صورت پذيرد. هيچ يك از ازدواج‌ها يك شبه به طلاق منتهي نشده‌اند و هيچ يك از روابط پنهان نيز يك شبه شكل نگرفته‌اند، بلكه از مدت‌ها قبل ريشه‌ها و عوامل به‌وجود آورنده آن در خانواده به وجود آمده، اما زوجين نسبت به آن بي‌تفاوت بوده‌اند. بنابراين زماني متوجه مشكل شده‌اند كه ديگر خيلي دير شده است. آمار طلاق عاطفي در جامعه ما بسيار بالاست. يعني اين‌كه بسياري از زوجين از ازدواج خود اظهار پشيماني و نارضايتي مي‌كنند. ازدواج در سنين پايين، توجه بيش از حد به ظواهر، عدم تناسب سني، عدم تناسب تحصيلي، عدم تناسب اقتصادي خانواده‌ها و… برخي از علت‌هاي اين نارضايتي هستند. اما در اين فصل هدف ما بررسي علل و عوامل به وجود آورنده طلاق عاطفي نيست. اين علل و عوامل را در جاي خود مورد بحث و بررسي قرار مي‌دهيم. در اين‌جا هدف ما صرفا شناسايي ماهيت طلاق عاطفي و هشدار در زمينه ميزان شيوع رو به افزايش آن است. و از همه مهم‌تر اين كه طلاق عاطفي زمينه‌ساز به وجود آمدن اختلافات خانوادگي، سردي روابط بين زوجين و در نهايت امر بوجود آ‌مدن روابط پنهان مي‌باشند.

طلاق عاطفي ذاتا يك پديده مخرب و زمينه‌ساز بسياري از آسيب‌هاي اجتماعي ديگر مي‌باشد. اعتياد رابطه بسيار نزديكي با طلاق عاطفي دارد. اگر كانون خانواده گرم و پرمحبت باشد، تمام نيازهاي عاطفي و رواني زوجين را تامين مي‌كند و زوجين نيازي به جشن‌ها و همنشيني‌هاي مجردي ندارند كه در بسياري از موارد اين جشن‌ها و همنشيني‌ها زمينه‌ساز گرايش به طرف مصرف مواد مخدر مي‌شوند. افسردگي، اضطراب، احساس كسالت و سردرگمي، فرار از منزل همگي آثار و نتايج نشئت گرفته از طلاق عاطفي مي‌باشند. حال تصور كنيد با اين طيف وسيع عوارض و مشكلات و با توجه به اين شيوع بسيار گسترده، آيا مي‌توانيم به سادگي از كنار آن بگذريم؟ آيا سرمايه‌گذاري در جهت كاهش اين آسيب اجتماعي بر همه فعاليت‌هاي ديگر ارجحيت ندارد؟

منبع:مشاوره ازدواج-طلاق عاطفي

ميل جنسي زياد و بالا ممكن است به دليل تغييرات در سطوح هورموني، سن شما يا ورزش زياد باشد.
افزايش ميل جنسي نيز مي تواند در نتيجه كاهش سطح استرس يا قطع برخي داروها باشد.
اگر احساس مي كنيد ميل جنسي شما به روابط يا شغل شما آسيب مي زند، با يك درمانگر جنسي ۰۲۱۲۲۳۵۴۲۸۲ تماس بگيريد.
در حالي كه ميل جنسي بالا اغلب مشكلي ندارد، گاهي اوقات ممكن است تعجب كنيد كه چرا ميل جنسي شما بالاتر از حد طبيعي به نظر مي رسد يا به طور ناگهاني افزايش يافته است.

ميل جنسي زياد
از نظرسايت مشاوره ازدواجعلائم ميل جنسي زياد اغلب عبارتند از:

رفتار جنسي شما بر ساير زمينه هاي زندگي شما مانند سلامتي، روابط، كار و غيره تأثير منفي مي گذارد.
شما بارها سعي كرده ايد رفتار جنسي خود را محدود يا متوقف كنيد اما نمي توانيد.
شما در مورد رفتار جنسي خود رازداري مي كنيد.
شما احساس مي كنيد به رفتار جنسي خود وابسته هستيد.
وقتي فعاليت هاي ديگر را جايگزين رفتار جنسي خود مي كنيد، احساس رضايت نمي كنيد.
شما از رفتار جنسي براي فرار از مشكلاتي مانند عصبانيت، استرس، افسردگي، تنهايي يا اضطراب استفاده مي كنيد.
به دليل رفتار جنسي خود در ايجاد و حفظ روابط پايدار و سالم مشكل داريد.
در اينجا شش دليل وجود دارد كه چرا ميل جنسي شما ممكن است به طور غيرعادي بالا باشد:

ميل جنسي زياد - افزايش هرمون ها
۱-سطح هورمون شما در حال تغيير است
سطح هورمون هاي جنسي استروژن، پروژسترون و تستوسترون مي تواند در طول زندگي شما متفاوت باشد. اما همچنين در طول يك روز و همراه با آنها بر ميل جنسي شما تأثير مي گذارد.

براي زنان، سطح استروژن قبل و در طول تخمك گذاري افزايش مي يابد و باعث افزايش ميل جنسي مي شود. در همين حال، سطوح بالاي تستوسترون در مردان با ميل جنسي بالاتر مرتبط است. سطوح بالاي تستوسترون در مردان جوان و ورزشكاراني كه از استروئيدها استفاده مي كنند رايج است.

يك گزارش در سال ۲۰۱۶ نشان داد كه استفاده از استروژن درماني، مانند يائسگي يا از دست دادن استخوان، ممكن است دليل افزايش ميل جنسي در زنان باشد. علاوه بر اين، اگر از تستوسترون همراه با استروژن درماني با دوز پايين براي اهداف يائسگي استفاده مي كنيد، ممكن است ميل جنسي شما را نيز افزايش

دهد.

ميل جنسي زياد بلوغ و پيري
۲- در دوران بلوغ يا پيري هستيد
كساني كه جوان تر هستند ممكن است ميل جنسي بالاتري نسبت به افراد مسن داشته باشند. به عنوان مثال، توليد تستوسترون در پسران نوجوان ۱۰ برابر افزايش مي يابد ، كه افزايش برانگيختگي يا علاقه به رابطه جنسي در آن دوره رشد را توضيح مي دهد.

با اين حال، زنان ميانسال ممكن است تمايل جنسي بيشتري نسبت به زنان جوان داشته باشند. مطالعه ۲۰۱۰ از زنان بزرگسال دريافتند كه افراد بين ۲۷ و ۴۵ به احتمال زياد به مورد فعاليت هاي جنسي فكر مي كنم بودند، توهمات مكرر جنسي، زندگي جنسي فعال تر، و توهمات جنسي شديد تر از كساني كه در سن ۱۸ تا ۲۶ هستند.

نياز جنسي زياد به دليل ورزش
۳-زياد ورزش مي كنيد
يكي از دلايلي كه ميل جنسي شما ممكن است بيشتر از حد معمول باشد، افزايش فعاليت بدني يا كاهش وزن. يك مطالعه كوچك در سال ۲۰۱۸ نشان داد كه يك رابطه مثبت بين آمادگي جسماني و ميل جنسي بالاتر وجود دارد. در واقع، محققان دريافتند كه در زنان، برانگيختگي به شدت تحت تأثير استقامت قلبي عروقي است.

منبع:مشاوره ازدواج-تفاوت همسران در ميل به برقراري رابطه جنسي

اختلاف سطح مالي ازدواج به عنوان يك ملاك مهم به شمار مي آيد.

” چند وقتيه با يه پسر خوب آشنا شدم، از نظر اخلاق، قيافه و تحصيلات دقيقا همونيه كه من مي خوام. تنها چيزي كه باهاش مشكل دارم وضع مالي خانوادشه كه ما خيلي از اونا سرتريم.

دوس دارم با پسري ازدواج كنم كه از نظر شرايط مالي حدااقل با هم در يك سطح باشيم. از طرفي هم مي ترسم از دستش بدم.

شايد ديگه همچين پسر باشخصيت و سالمي سر راهم قرار نگيره. موندم چي كار كنم ؟ ”

همه ما براي ازدواج و انتخاب شريك زندگي خود معيارهايي را در نظر داريم.

معيارهاي كه ممكن است قبل از ازدواج آن ها را ناديده بگيريم و يا به آن پايبند بمانيم.

اختلاف سطح مالي ازدواج
اگرچه ملاك هاي هر فردي براي ازدواج و انتخاب همسر تا حد زيادي سليقه اي و بر حسب شرايط متفاوت است اما اطلاعات و آگاهي بيشتر باعث برخورداري از يك چشم انداز مي شود.

يكي از اين معيارها، شرايط اقتصادي همسر آينده مان است.

براي خيلي از دخترها شرايط مالي خوب همسرشان يكي از مهم ترين ملاك هاي ازدواج محسوب مي شود.

براي عده اي ديگر نيز داشتن شغل و جنم كار يك پسر ملاك مهم تري است.

سطح مالي خانواده در سال هاي اخير براي پسرها نيز به يك ملاك مطرح تبديل شده به طوري كه عده اي از پسرها با سرتر بودن شرايط اقتصادي خانواده دختر استقبال مي كنند و آن را يك مزيت مي دانند.

برعكس عده اي ديگر نيز با اين شرايط به ديده تحقير نگاه مي كنند و نگران انتظارات مالي همسرشان در آينده هستند.

اختلاف سطح مالي و فاصله طبقاتي زن و مرد
عوامل زيادي در ازدواج و رضايت زن و مرد در زندگي مشترك تاثير دارد.

هماهنگي هر چه بيش تر زن و مرد در زمينه هاي مختلف از جمله سطح تحصيلات، سن، شرايط اقتصادي و اجتماعي باعث سازگاري و درك بيشترمي شود.

اختلاف سطح مالي نيز فقط به اين حيطه محدود نمي شود. مسلما نوع انتظارات خانواده ها از هم در مهريه، خرج كردن، جهيزيه، جشن ازدواج و حتي كادو دادن با يكديگر تفاوت دارد.

البته موضوع و چالش اصلي برخورد خانواده ها با اختلاف سطح مالي ازدواج است كه معمولا دردسرساز مي شود.

همچنين شرايط اقتصادي تا حد زيادي تعيين كننده موقعيت اجتماعي افراد است.
به عنوان مثال پسر يا دختري از يك خانواده اشرافي كه به دليل زيبايي، هم دانشگاهي بودن يا عوامل ديگر با فردي از خانواده كارگر ازدواج مي كند، بعد از مدتي اين تفاوت دو جايگاه مي تواند باعث اختلاف و ناسازگاري شان گردد.

جالب است بدانيد كه در حالي كه شرايط اقتصادي براي پسر و دختر داراي اهميت است، معمولا دخترها با صراحت و به طور مستقيم اما پسرها غيرمستقيم تر به اين موضوع اشاره مي كنند.

اختلاف مالي در ازدواج
سايت مشاوره ازدواج
اختلاف مالي در ازدواج
سايت مشاوره ازدواج
اختلاف مالي در ازدواج
اختلاف سطح مالي ازدواج و مشكلات احتمالي پيش رو
اختلاف سطح مالي ازدواج به صورت هاي مختلفي نمايان مي شود از جمله:

خانواده دختر از نظر سطح مالي نسبت به خانواده پسر در شرايط بهتري قرار دارند:
در اين شرايط ممكن است پسر جواني كه در يك خانواده فقير يا متوسط بزرگ شده و فرضا تحصيلاتي نيز دارد نتواند از پس خواسته ها و توقعات همسر خود كه زندگي مرفهي را تجربه نموده، برآيد.

منبع:مشاوره ازدواج-اختلاف مالي در ازدواج

اختلاف تحصيلات در ازدواج در واقعه نشان دهنده سطح درك و فهم فرد از زندگي و طرز تفكر وي است. هنگامي كه مردي براي ازدواج اقدام مي كند و به خواستگاري مي رود مي تواند يكي از احتمالات زير پديد آيد:

اختلاف تحصيلي در ازدواج : تفاوت در درك يا مدرك؟!
ملاك هاي ازدواج براي هر فرد از اولويت و ترتيب خاصي برخوردار است.

عده اي ملاك هاي بيروني مانند تناسب و زيبايي ظاهري يا كفايت و قدرت اقتصادي را ارجح مي دانند عده اي ديگر نيز بعد دروني يعني درك و تفاهم اخلاقي را مهم ترين معيار ازدواج خود عنوان مي كنند.

در حال حاضر با توجه به همه گيري تحصيلات دانشگاهي، مدرك تحصيلي نيز به عنوان يك ملاك مهم مطرح مي شود.

اينكه اختلاف تحصيلي در ليست معيارهاي ازدواج تان اهميت داشته باشد يا نه به ديدگاه تان در همسر گزيني برمي گردد.

ممكن است زن و شوهري را ببينيد كه از لحاظ به هم شبيه هستند و انگار براي يكديگر ساخته شده اند و يا زن و مردي را ببينيد كه به نظر مي رسد از هر نوع تناسب و تشابهي به دورند.

اختلاف تحصيلي در ازدواج
دو نظريه رقيب در حيطه معيارهاي همسرگزيني وجود دارد:

ديدگاه همسر همسن
افرادي كه در ازدواج به همسان همسري اعتقاد دارند، به دنبال فردي هستند كه ويژگي هاي همساني با آن ها داشته باشد.

آن ها تفاهم و رضايت را در شباهت مي بينند چرا كه معتقدند هرچه تجارب و ويژگي هاي مشترك بين شان بيشتر باشد، بهتر مي توانند احساسات و دنياي دروني يكديگر را درك كنند.

تحقيقات نشان داده كه معمولا خانم ها درمورد تحصيلات و شخصيت، همسان همسري و در خصوص جايگاه و منزلت شغلي ناهمسان همسري و برتري مرد را ايده آل مي دانند.

ديدگاه ناهمسان همسري
بر اين اساس افراد به دنبال ازدواج با فردي هستند كه داراي صفات و ويژگي هاي نقطه مقابل شان ( مكمل ) باشد.

مثلا افرادي كه شخصيت مطيع گونه اي دارند مجذوب فردي مي شوند كه از نظر شخصيتي مستقل و مقتدر است.

اختلاف تحصيلي و سن بالاي ازدواج
در حال حاضر كه جامعه به سمت مدرك گرايي به پيش مي رود، سطح تحصلات به يكي از معيارهاي اساسي ازدواج تبديل شده است.

اين اتفاق به دو طريق باعث بالا رفتن سن ازدواج در جامعه شده :

افراد به دليل تحصيلات ازدواج شان را به تاخير مي اندازند و به بعد از فارغ التحصلي موكول مي كنند.
افراد تحصيل كرده به دنبال ازدواج با فردي هم پايه تحصيلي خود، بسياري از موقعيت هاي ديگر ازدواج را رد مي كنند.

منبع:مشاوره ازدواج-اختلاف تحصيلي به معناي تفاوت دو انديشه

آدم‌هاي قلدر هميشه دنبال طعمه‌هاي ضعيف مي‌گردند و از زورگويي و قدرتشان براي آزار و اذيت، تحقير و دشنام به ضعيفان استفاده مي‌كنند. اگر شما هم از تحمل چنين وضعيتي و آزار و اذيت‌هاي آنها خسته شده‌ايد و ديگر تحملتان تمام شده، همين حالا وقتش است كه جلوي آنها محكم بايستيد. ياد بگيريد كه با زورگو‌هاي محيط كار، مدرسه، دانشگاه و… به شيوه‌اي بي‌سر و صدا، زيركانه و هوشمند مقابله كنيد.
يادتان نرود كه بايد خيلي دقيق، نكته‌سنج و جدي باشيد، البته اگر دوستان‌تان را هم به اين كار تشويق كنيد، موفق‌تر خواهيد بود.
اگر شما اجازه دهيد كه قرباني يك ستمگر شويد، بدون هيچ دليل خاصي، بدي را در تمامي وجودتان احساس خواهيد كرد. بله، قُلدر هر بار به بهانه‌اي خودش را به شما نزديك مي‌‌كند و چيزهاي ناپسندي را به شما مي‌چسباند. تمسخر، تحقير، شايعه ‌پراكني و گفتن حرف‌هايي ناجور، از كارهاي روزمره و عادت هميشگي يك قلدر است. او به راحتي ترديد، ضعف و بدگماني را در وجود شما القاء مي‌كند و شما بدون هيچ واكنشي مجبور به پذيرش آنها هستيد؛ زيرا نسبت به او احساس ضعف مي‌كنيد و راه چاره‌اي براي خود نمي‌يابيد.

اما اگر ارزش و بهاي توانمندي‌هاي خود را بشناسيد، هرگز و هرگز تسليم ظلم نخواهيد شد. در اين صورت بدون هيچ ترس و واهمه‌اي با روش‌هايي گوناگون به مقابله با او مي‌پردازيد. از بدي‌ها، ظلم و جورش انتقاد مي‌كنيد و از ديگران و كساني كه داراي زور بيشتري هستند، درخواست كمك مي‌كنيد.
اما اين را بدانيد كه زورگويي نبايد مانعي بر سر راه پيشرفت شما و حضورتان در اجتماع شود. در واقع هميشه نمي‌توانيد به بهانه ترس از قلدر، خودتان را در گوشه‌اي مخفي كنيد و از هدف‌تان باز بمانيد.

ثابت كنيد به خود و به آنچه كه در توان داريد يقين و اعتماد داريد؛ چرا كه اعتماد به نفس شما دشمن شماره يك آدم‌هاي قلدر است؛ زيرا يكي از مهم‌ترين دلايل زورگويي اين است كه قلدر اعتماد به نفس ندارد؛ پس به زور بازويش مي‌نازد و به آن اتكا مي‌كند.
در هر جايي كه حضور پيدا مي‌كنيد مثلا در كلاس، محل كار و غيره هرگز پاهايتان را روي زمين نكشيد و شل شل راه نرويد. شانه‌هايتان را بالا نگاه داريد و محكم و با صلابت گام بر داريد

چون چيزي در درونش ندارد و هميشه از كمبودها و فقر فرهنگي و خانوادگي‌اش در رنج بوده، صدايش را كلفت‌تر مي‌كند و به رخ مي‌كشد.
اگر مي‌خواهيد اين هدف ساده‌تان را تحقق ببخشيد نه تنها بايد روي اعتماد به نفس خود كار كنيد بلكه بايد ياد بگيريد كه چگونه با اطمينان خاطر در جمع حاضر شويد و خودتان را به ديگران نشان دهيد و ثابت كنيد. بايد روي نگاه‌هاي خود كار كنيد و طوري محكم و راست به چشم‌هاي زورگو زل بزنيد كه بفهمد شما براي خود كسي هستيد.

در پشت نگاه نافذتان بايد نشانه‌هاي شكست‌ناپذيري نهفته باشد. در نتيجه از اينكه با صداي بلندش نگاهتان درمانده و هراسان شود يا به زمين نگاه كنيد و خود را جمع و جور كنيد، بپرهيزيد. در هر جايي كه حضور پيدا مي‌كنيد مثلا در كلاس، محل كار و غيره هرگز پاهايتان را روي زمين نكشيد و شل شل راه نرويد. شانه‌هايتان را بالا نگاه داريد و محكم و با صلابت گام بر داريد.

براي بالا بردن اعتماد به نفستان بايد زمان زيادي بگذاريد و تمرينات زيادي را انجام دهيد. در واقع رابطه ميان اعتماد به نفس شما با زورگويي يك رابطه معكوس است. يعني هر قدر كه اعتماد به نفس شما بيشتر شود، احتمال اينكه كسي به شما ستم كند به همان نسبت پايين مي‌آيد؛ پس كار كردن روي آن، ارزش زيادي دارد.

منبع:مشاوره ازدواج-مقابله با افراد زورگو

نهاد خانواده يكي از نهاد هاي مهم اجتماعي است كه با ازدواج آغاز مي شود. بنابراين، ازدواج از آنجا كه مراسم آغازين اين نهاد مهم اجتماعي است، اهميت بنيادين و پايه اي دارد . سنگ بناي نهاد خانواده در ازدواج گذاشته مي شود. ازدواج يكي از مهم ترين تصميمات زندگي هر فرد است. اين تصميم مي تواند تأثير عميقي بر زندگي فرد، خانواده و جامعه داشته باشد. اما چرا ازدواج ميكنيم؟

دلايل ازدواج
ازدواج يكي از مهم ترين تصميمات زندگي هر فرد است. اين تصميم مي تواند تأثير عميقي بر سلامت جسمي، روحي و اجتماعي فرد بگذارد. اما چرا ما ازدواج ميكنيم؟

دلايل فردي
عشق و علاقه:يكي از دلايل اصلي ازدواج، عشق و علاقه است. انسان ها به طور طبيعي به دنبال صميميت و همراهي هستند. ازدواج مي تواند به فرد كمك كند تا اين نياز را برآورده كند.
ميل به تشكيل خانواده:بسياري از افراد به دنبال تشكيل خانواده هستند. ازدواج مي تواند به فرد كمك كند تا اين هدف را محقق كند.
نياز به امنيت و حمايت:ازدواج مي تواند به فرد احساس امنيت و حمايت دهد.
رشد و تكامل:ازدواج مي تواند به فرد كمك كند تا در زمينه هاي مختلف رشد و تكامل كند.
دلايل اجتماعي
پذيرش اجتماعي:ازدواج در بسياري از فرهنگ ها امري پذيرفته شده است. ازدواج مي تواند به فرد كمك كند تا در جامعه مورد پذيرش قرار گيرد.
حفظ سنت ها:ازدواج مي تواند به حفظ سنت ها و ارزش هاي فرهنگي كمك كند.
توليد مثل:ازدواج مي تواند به توليد مثل و بقاي نسل كمك كند.
دلايل مذهبي
در بسياري از اديان، ازدواج امري مقدس تلقي مي شود. ازدواج مي تواند به فرد كمك كند تا به اهداف مذهبي خود دست يابد.

توصيه ها چرا ازدواج ميكنيم:
قبل از ازدواج، به خوبي با طرف مقابل خود آشنا شويد.
اهداف و انتظارات خود از ازدواج را به خوبي مشخص كنيد.
درباره مزايا و چالش هاي ازدواج تحقيق كنيد.
از مشاوره قبل از ازدواج استفاده كنيد.
دلايل مختلفي براي ازدواج وجود دارد.
برخي از افراد به دنبال عشق و همراهي هستند، برخي ديگر به دنبال تشكيل خانواده و داشتن فرزندان هستند، و برخي ديگر به دنبال امنيت و حمايت هستند.

در اينجا برخي از دلايل رايج ازدواج آورده شده است:
عشق و همراهي:ازدواج يك راه عالي براي پيدا كردن عشق و همراهي است. يك همسر مي تواند بهترين دوست، همدم و محرم اسرار شما باشد.
فرزندآوري:بسياري از افراد به دنبال تشكيل خانواده و داشتن فرزندان هستند. ازدواج يك راه طبيعي براي تحقق اين خواسته است.
امنيت و حمايت:ازدواج مي تواند احساس امنيت و حمايت را در فرد ايجاد كند. يك همسر مي تواند در مواقع سختي پشتيبان شما باشد.
اجتماعي بودن:ازدواج يك سنت اجتماعي است كه در بسياري از فرهنگ ها پذيرفته شده است. ازدواج مي تواند به فرد كمك كند تا در جامعه پذيرفته شود و از مزاياي اجتماعي آن بهره مند شود.

ازدواج مي تواند يك تجربه بسيار مثبت و رضايت بخش باشد.
با اين حال، ازدواج نيز مي تواند چالش برانگيز باشد. ازدواج يك نهاد پيچيده است كه مستلزم تعهد، سازش و كار سخت است.

منبع:مشاوره ازدواج-روانشناسي ازدواج – چرا ازدواج ميكنيم

بزرگ تر بودن دختر ، ازدواج پسر با دختر بزرگتر خوب است يا بد؟

” با دختر بزرگ تر از خودت ازدواج كني در حقيقت زنت برات مادري مي كنه و تعيين تكليف خونه رو به دست مي گيره…!

حوصله داري مي خواي بچه داري كني با پسر كوچيك تر از خودت ازدواج كني دقيقا انگار داري بچه بزرگ مي كني، مرد بايد بزرگ تر از خودت باشه، بايد بتوني بهش تكيه كني…!

من بخاطر اينكه ظاهرم خيلي كم سن و سال نشون ميده هميشه خواستگارهايي داشتم كه از خودم كوچيكتر بودن، با اينكه با بعضي هاشون تفاهم داشتم اما هميشه از ازدواج با پسر كم سن تر از خودم ترسيدم!”

جملات بالا بخشي از كليشه هاي فرهنگي در خصوص بزرگ تر بودن دختر در ازدواج است.

بزرگ تر بودن دختر
از نظر فرهنگي و در طول تاريخ هميشه زن و مرد ايده آل در ذهن مردم، حالتي تصور مي شده كه در آن مرد، بزرگ تر يا لااقل هم سن با زن باشد.

امروزه با تغيير ارزش ها، ازدواج هايي با شرايط معكوس سنتي، يعني بزرگ تر بودن دختر از پسر را شاهد هستيم.

از آنجا كه دختران زودتر از پسران به بلوغ جسمي مي رسند و جامعه نيز از دخترها زودتر از پسرها انتظار رفتار بزرگسالانه دارد، بنابراين نگرش جامعه به كم سن بودن دخترها در ازدواج مثبت تر است.

در عين حال با تغيير سبك زندگي، ادامه تحصيل دخترها و شاغل بودنشان، شرايط نسبت به گذشته تغيير كرده است.

تفاوت سن زن و مرد
تحقيقات صورت گرفته درمورد تفاوت سن زن و مرد نشان مي دهد كه :

در ازدواج ميان دو فرد مجرد، معمولا دخترها نسبت به پسرها كم سن و سال تر هستند.
مواردي كه زن براي دومين بار ازدواج مي كند و مرد براي اولين بار، تفاوت سني و بزرگ تر بودن دختر آشكار تر است.

اما چرا بزرگ تر بودن دختر از پسر همچنان يك ويژگي منفي محسوب مي شود؟

دردسرها يا مشكلات احتمالي بزرگ تر بودن دختر در زندگي مشترك چيست؟

صرف اينكه دختر بزرگتر است بايد از ازدواج با گزينه مورد نظر دست كشيد؟

بزرگ تر بودن دختر ، ازدواج پسر با دختر بزرگتر
مشكلات احتمالي بزرگ تر بودن دختر در زندگي مشترك
صرف نظر از بزرگ تر بودن دختر يا پسر، فاصله سني زياد موضوعي است كه مي تواند باعث فاصله دنياي روانشناختي بين زن و مرد شود.

از جمله مشكلات و چالش هاي احتمالي بزرگ تر بودن دختر مي توان به موارد زير اشاره نمود:

بزرگ تر بودن دختر ممكن است باعث شود برخي اوقات اشتباهات و بي تجربگي مرد براي زن غيرقابل تحمل شود.
در واقع اگر فاصله سني زن و مرد زياد باشد، زن ممكن است با مشاهده اشتباهات همسرش به عنوان مسائلي كه خود سال ها پيش با آن ها دست و پنجه نرم كرده، خسته و كم حوصله شود.

منبع:مشاوره ازدواج-ازدواج با دختران بزرگتر | ازدواج با دختري كه ۱۰ سال بزرگتر است

اولين و پر اهميت ترين اشتباهي كه اكثر اشخاص به آن دچار مي‌شوند.

اين مي باشد كه هنگامي كه مي‌خواهند به همسر خود بفهماند .

كه فلان عمل يا برخوردش صحيح نمي باشد تلاش مي‌كنند.

او را تحول و تغيير ببخشند نقطه به خاطر همين در اين كار با شكست مواجه مي شوند.

شوهر عصباني و بددهن
پر اهميت ترين كاري كه بايد انجام دهيد اين مي باشد.
كه دست از تغيير و تحول همسر خود برداريد.
به عبارت ديگر بهتر مي باشد اين حقيقت را قبول كنيد.
كه تنها يك چيز در دنيا تحت مديريت شما مي باشد .
و آن خودتان مي باشيد اينكه به چه صورت تفكر كنيد.
به چه صورت به عمل كردن بپردازيد .
و حتي به چه صورت احساس كنيد‌.
همسر من در چه وقت هايي عصباني خواهد شد .
و به احتمال فراوان به بدبيني مي پردازد؟

بهتر مي باشد كه اين را بدانيد ما با هر شخصي كه به ازدواج كردن بپردازيم.

آن شخص قطعاً خصوصياتي دارا مي باشد كه از ديده ما دوست داشتني نمي باشد.

تنها كاري كه از دست ما در اين رابطه اين مي‌باشد كه آن خصوصيات را شناسايي كنيم.

و در صدد كنار آمدن با آنها و كنترل موقعيت داشته باشيم.

به اين نكته توجه كنيد كه منظور از كنار آمدن تاييد كردن آن برخورد نمي باشد.

بلكه منظور قبول كردن آن برخورد و تلاش در هماهنگ شدن با موضوع مي باشد .

به صورتي كه كمترين صدمه و بيشترين بهره نصيب تمام اعضاي خانواده بشود.

مطالب و مقالات سايت “مشاوره ازدواج” توسط تيم تخصصي مشاوران و روانشناسان تهيه و پشتيباني شده است.

دليل عصبي بودن شوهر
به طور مثال امكان دارد هنگامي كه همسرتان با بي پولي، مشكل ترافيك.
و همينطور مشكلات كاري و غيره خود مواجه مي‌شود به عصباني شدن مي‌پردازد .
در چنين موقعيتي بهتر مي باشد كه عوامل به وجود آورنده عصبانيت را شناسايي كرد.
و برخورد خودتان را به صورتي تنظيم كنيد .
كه اول از عواملي كه موجب آشكار شدن تنش مي‌شود جلوگيري كنيد.
دوم در موقعيت آشكار شدن تنش زمينه كم شدن آن را فراهم كنيد.
از خودتان اين را بپرسيد كه سهم من در ايجاد شدن موقعيت از عصبانيت .
و بدبيني به همسرم چقدر مي باشد؟ به طور مثال نابلدي در طرز گفت و گو.
تداوم بحث در مواقع پرهيجان، انتقاد غيرمنصفانه و غيره؟

منبع:مشاوره ازدواج-شوهر بد دهن و عصبي