moshaverrkhob moshaverrkhob
|
نياز بيولوژيكي منجر به تحريك رفتار مي شود
اين نظريه توسط يك رفتارشناسي به اسم كلارك هال[۱] ايجاد شد و بعدا توسط همكار وي به اسم كنت اپنس[۲] توسعه يافت. بر اساس اين نظريه، كاهش در سائق عبارت از نيروي اصلي مربوط به محرك مي باشد. در حاليكه نظريه كاهش سائق محرك در گذشته به عنوان يك نيرو و عامل مسلط در روان شناسي بود، ولي امروزي مورد بي توجهي قرار مي گيرد. با اين وجود، اين نظريه براي دانشجوياني كه به دنبال يادگيري نظريه هاي هال هستند اهميت دارد. چرا كه با استفاده از آن مي توانند تاثير كار وي بر روي روان شناسي را درك كنند و مشاهده كنند كه ساير نظريه پردازان به چه نحوي با ارائه نظريه هاي خودشان پاسخ دادند. بررسي نظريه هال ولي بلافاصله بعد از شروع كار خودش در دانشگاه يال[۳]، توسعه نظريه خودش را شروع كرد. از ايده هاي متفكران ديگري هم استفاده كرد كه براي مثال مي توان به چارلز داروين، ايوان پاولو، جان بي. واتسون و ادوارد ال تورندايك[۴] اشاره كرد. هال نظريه خودش را بر مبناي مفهوم خود پايداري قرار داد؛ نظريه خودپايداري بيان مي دارد كه بدن به صورت فعالي تلاش مي كند تا وضعيت متوازن خاص يا تعادل خودش را حفظ كند. براي مثال، بدن شما دماي خودش را تنظيم مي كند تا مطمئن شود كه شما بيش از حد داغ يا بيش از حد سرد نشويد. هال بر اين باور بود كه اين رفتار يكي از روش هايي مي باشد كه يك ارگانيسم با استفاده از آن تعادل خودش را حفظ مي كند. هال بر مبناي اين ايده بيان كرد كه تمامي محرك ها در نتيجه نيازهاي بيولوژيكي ايجاد مي شوند. هال در اين نظريه از عبارت سائق استفاده كرد تا به وضعيت تنش و انگيختگي ايجاد شده از طريق نيازهاي بيولوژيكي يا روان شناختي اشاره كند. تشنگي، گرسنگي، و نياز به گرما مثال هايي از اين سائق ها مي باشند. يك سائق وضعيت نامطلوب و يك تنشي را ايجاد مي كند كه نياز است كاهش پيدا كند. به منظور كاهش اين وضعيت تنش، انسان ها و حيوانات به دنبال روش هايي هستند تا اين نيازهاي بيولوژيكي را رفع كنند. ما در هنگام تشنگي، آب مي نوشيم. در زمانيكه گرسنه مي شويم، غذا مي خوريم. زماني كه احساس سرما مي كنيم، ترموستات را روشن مي كنيم. وي بيان كرد كه انسان ها و حيوانان هر رفتاري را كه منجر به كاهش سائق ها مي شوند را تكرار خواهند كرد. [۱] Clark Hull [۲] Kenneth Spence [۳] Yale University [۴] Charles Darwin, Ivan Pavlov, John. B. Watson, and Edward L. Thorndike مركز مشاوره مگاروان كاهش سائق به عنوان تقويت كننده آن رفتار عمل مي كند. اين تقويت باعث مي شود كه احتمال تكرار اين رفتار در آينده در زمان ايجاد نياز مشابه افزايش يابد. به منظور بقاء در اين محيط، يك ارگانيسم بايد به روشي رفتار كند كه نيازهاي بقاء خودش را تامين كند. هال توضيح داده است: “زماني كه بقاء در خطر باشد، ارگانيسم در يك وضعيت نياز قرار مي گيرد (زماني كه نيازهاي بيولوژيكي براي بقاء تامين نشوند)، بنابراين ارگانيسم به نحوي رفتار مي كند كه اين نياز را كاهش دهد.” در رابطه محرك – واكنش (S – R)، زماني كه محرك و واكنش بعد از كاهش نياز صورت بگيرند، احتمال اينكه همين محرك در آينده، همان واكنش را كاهش بدهد، افزايش مي يابد. نظريه قياسي رياضياتي هال از رفتار
sEr: پتانسيل تحريكي، يا احتمال اينكه ارگانيسم يك واكنش (r) را نسبت به محرك (s) ايجاد كند V: پويايي شدت محرك، به اين معنا كه برخي محرك ها تاثير بيشتري نسبت به محرك هاي ديگر خواهند داشت D: قدرت سائق، كه از طريق مقدار بازداري بيولوژيكي مشخص مي شود K: محرك مشوق، يا اندازه و بزرگي هدف J: تاخير قبل از اينكه به ارگانيسم اجازه داده شود كه به دنبال تقويت باشد sHr: قدرت رفتار، از طريق مقدار شرطي سازي قبلي مشخص مي شود Slr: بازداري شرطي شده، كه از طريق نبود تقويت قبلي ايجاد مي شود Ir: بازداري واكنشي يا خستگي sOr: خطاي تصادفي sLr: دامنه واكنش، يا كوچكترين مقدار از تقويت كه منجر به يادگيري خواهد شد. حتي امروزه هم رهيافت هال از ديدگاه اكثر افراد به عنوان يك رهيافت بيش از حد پيچيده در نظر گرفته مي شود، منتقدان بيان كردند كه نظريه كاهش سائق در توضيح كامل محرك انساني ناموفق بوده است. با اين وجود اين نظريه كار خودش را كرده است و بر روي روان شناسي و نظريه هاي آينده مربوط به محرك تاثيرگذار بوده است. ديدگاه هاي و انتقادهاي معاصر به دليل اينكه هال بر روي كمي كردن متغيرهايي در روش هاي تعريف شده دقيق تاكيد مي كند، به همين دليل رهيافت بيان شده توسط وي قابليت تعميم پذيري ندارد. با اين وجود، تاكيد وي بر روي تكنيك هاي آزمايشي شديد و روش هاي علمي، تاثير مهمي در زمينه روان شناسي داشته است. يكي از اصلي ترين مشكلات نظريه كاهش سائق هال عبارت از اين بود كه اين نظريه نمي توانست حساب كند كه تقويت هاي ثانويه به چه نحوي منجر به كاهش سائق مي شوند. برخلاف سائق هاي اوليه همانند گرسنگي و تشنگي، تقويت هاي ثانويه به صورت مستقيم نيازهاي فيزيولوژيكي و بيولوژيكي را تامين نمي كنند. براي مثال مي توان به دست آوردن پول را مثال زد. در حاليكه پول به شما اجازه مي دهد تا تقويت هاي اوليه و اصلي را خريداري نماييد، ولي خودش نقشي در آن ندارد و منجر به كاهش سائق نمي شود. با اين وجود، پول همچنان به عنوان عامل اصلي تقويت عمل مي كند. براي مثال، اكثر افراد در زماني كه گرسنه نيستند، غذا مي خوردند يا در زمان هايي كه تشنه نيستند، آب مي خورند. در برخي از موارد، افراد به صورت واقعي در فعاليت هايي شركت مي كنند كه منجر به افزايش تنش مي شود، فعاليت هايي از قبيل پرش از آسمان (با ابزارهاي مربوطه) يا بانجي جامپينگ. چرا افراد مشغول فعاليت هايي مي شوند كه نيازهاي بيولوژيكي آنها را تامين نمي كند و حتي آنها را در موقعيت خطرناك قرار مي دهد؟ نظريه كاهش سائق نمي تواند چنين رفتارهايي را توجيه كند. مركز روانشناسي و روانپزشكي مگاروان به منظور شناخت كامل نظرياتي كه بعد از نظريه سائق مطرح شده اند، شناخت مبناي نظريه هال اهميت زيادي دارد. براي مثال، تعداد زيادي از نظريه هاي انگيزشي كه در طول دهه هاي ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ مطرح شده اند، هم بر مبناي نظريه هال بوده اند و هم بر روي ايجاد نظريه هاي جايگزين براي نظريه كاهش سائق متمركز بودند. يك مثال كاملا مشخص عبارت از سلسله مراتب نيازهاي مشهور آبراهام مازلو[۱] مي باشد كه به عنوان جايگزيني براي رهيافت هال مطرح شد.
منبع: مركز روانشناسي و روانپزشكي مگاروان-نظريه كاهش سائق و رفتار انساني
امتیاز:
بازدید: 125
|
|
[قالب وبلاگ : سایت آریا] [Weblog Themes By : sitearia.ir] |